کاش اون روزی بود که پوریاپورسرخ پست گذاشت و نوشت اژدها وارد میشود
.
.
کاش اون روزی بود که پوریاپورسرخ پست گذاشت و نوشت : اژدها وارد میشود!
و قصه ی شهریار بابازی امیرحسین آرمان تو کیمیا شروع شد...
این روزا
کلی دلتنگیم برای #شهـــریار .
واسه کرور کرور غرورش
واسه ابهتش
واسه کلاس بالابودنش
واسه فرانسوی فول حرف زدنش
واسه ژستای خاصش
واسه عشقش به آزاده که کم بروزش میداد
واسه رئیس بودنش
واسه بی محلیاش به عموش
واسه قاطی کردنای یهویش باآرش و سیروس
واسه خشم پنهان تو چشماش موقع اولین روبه رویی با کیمیا و اون لبخند الکیش
واسه انتقام جو بودنش
واسه خوابهای پریشونش
واسه شجاعت و زرنگیش موقع نجات کیمیا
واسه دروغ میگه گفتنش
واسه مظلوم بودنش تو کلانتری
واسه #کیمیا گفتنای منحصربه فردش
واسه اسلحه به دست گرفتنش
حتی واسه پریدنش از کاپوت ماشین!
.
کاش اون روزی بود که پوریاپورسرخ پست گذاشت و نوشت : اژدها وارد میشود!
و قصه ی شهریار بابازی امیرحسین آرمان تو کیمیا شروع شد...
این روزا
کلی دلتنگیم برای #شهـــریار .
واسه کرور کرور غرورش
واسه ابهتش
واسه کلاس بالابودنش
واسه فرانسوی فول حرف زدنش
واسه ژستای خاصش
واسه عشقش به آزاده که کم بروزش میداد
واسه رئیس بودنش
واسه بی محلیاش به عموش
واسه قاطی کردنای یهویش باآرش و سیروس
واسه خشم پنهان تو چشماش موقع اولین روبه رویی با کیمیا و اون لبخند الکیش
واسه انتقام جو بودنش
واسه خوابهای پریشونش
واسه شجاعت و زرنگیش موقع نجات کیمیا
واسه دروغ میگه گفتنش
واسه مظلوم بودنش تو کلانتری
واسه #کیمیا گفتنای منحصربه فردش
واسه اسلحه به دست گرفتنش
حتی واسه پریدنش از کاپوت ماشین!
- ۷۴۷
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط