یکی درد دلش را با امام مهربان می گفت
یکی درد دلش را با امام مهربان می گفت!
یکی بالای گلدسته اذان میگفت!
صدا پیچید در صحن و حرم،
گویا در و دیوار میگفت :
" اللهم صل علی
علی بن موسی الرضا المرتضی..."
یکی بغض میان آه را میگفت!
یکی هم خستگیِ راه را میگفت!
جوان زائری در گریه هایش "آمدم ای شاه" را میگفت؛
خلاصه عده ای اینجا و خیلی ها ز راه دور ، دلگیر حرم هستند!
همان هایی که جا ماندند و حالا پای تصویر حرم هستند...
یکی بالای گلدسته اذان میگفت!
صدا پیچید در صحن و حرم،
گویا در و دیوار میگفت :
" اللهم صل علی
علی بن موسی الرضا المرتضی..."
یکی بغض میان آه را میگفت!
یکی هم خستگیِ راه را میگفت!
جوان زائری در گریه هایش "آمدم ای شاه" را میگفت؛
خلاصه عده ای اینجا و خیلی ها ز راه دور ، دلگیر حرم هستند!
همان هایی که جا ماندند و حالا پای تصویر حرم هستند...
- ۸۸۷
- ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط