وقتی میرفتیغروب بود

☘️وقتی میرفتی،غروب بود
از همین پنجره رفتنتُ دیدم
داد میزدی!گریه میکردی!
پاتو کرده بودی توو یه کفش تا از پیشم بری
اول سعی کردم جلوی رفتنتُ بگیرم
اما نخاستم فک کنی توو قفس زندانیت کردم
پس گذاشتم بری...
وقتی میرفتی،غروب بود
از همین پنجره رفتنتُ دیدم...☘️

https://wisgoon.com/akbari_adabi

❤️پ.ن:اگه نظری ، ایرادی بر این متن میبینید کامنت کنید... ممنونم....انجمن نویسندگان پرواز ❤️

#انجمن_نویسندگان_پرواز
#پروانه_اکبری
دیدگاه ها (۱۳)

☘️من که سحرخیز نبودم این رو خودت خوب میدونی!امان از نبودنت.....

☘️انجمن نویسندگان پرواز،،لطفا اسلاید دوم رو مشاهده کنید، با ...

☘️اه چه غروب به یاد ماندنی، با رفتن شما هوا هم دلگیر و غمگی...

☘️☑️نکات متن ها و مطالب:✅دلنوشته:دلنوشته دقیقا احساسات و افک...

yek tarafe part : 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط