بگذار برایت چای بریزم

بگذار برایت چای بریزم
امروز به ‌شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست بر جامه‌ای مغربی
و گلوبندت چون کودکی بازی می‌کند زیر آیینه‌ها…
و جرعه‌ای آب از لب گلدان می‌نوشد
بگذار برایت چای بیاورم،
راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادی‌بخش است مثل حضور شعر
و حضور قایق‌ها و خاطرات دور...
#چای #عاشقی #انتظار #لبخند:)
دیدگاه ها (۱)

لالا گل بادوم بخواب آروم بخواب آرومبخواب آروم گل پونه دنیا ا...

قالی بزرگی است زندگی...هرهزارسال یک بار فرشته ها قالی جهان ر...

آرزو می کردمتو رادر روزگاری دیگر می دیدمدر روزگاری که گنجشکا...

وحشت از عشق که نه !ترس ما فاصله هاستوحشت از غصه که نه !ترس م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط