پارت سی وسه
#پارت_سیوسه
به ادرین که با چهره ای نگران کنارم نشسته بود نگاه کردم
ادرین - درسا درسای چی شده ؟
شک ندارم الان رنگ صورتم پریده
چند بار سعی کردم نفس بکشم ولی نه حتی دریغ از ی نفس کامل
چشمام دیگه داشت تار میرفت و کم کم.....
بسته شدن
صدای ادرین رو میشنیدم که اسمم رو صدا میزد اما دیگه باید با این زندگی خداحافظی کرد
اشکی از چشمم پایین اومد و پشت سر هم ریختن
ادرین - درسا درسا جواب بده
گرمی چیزی رو روی لبم احساس کردم
ادرین داشت بهم نفس میداد
چند ثانیه گذشت تا تونستم ی نفس عمیق بگشم
ادرین - درسا خوبی ؟
قطره به قطره پشت سر هم اشکام ریخته میشد
+ خوو.....بم
ادرین در اغوش کشیدم
- هیسسس چیزی نیست الان مهم اینه که سالمی پس گریه نکن
ازش جدا شدم و اشکام رو با پشت دست پاک کردم
+ رویا کجاست ؟
- رادوین رفته پیداش کنه حالا هم بلندشو بریم بیرون که ممکن دوباره حالت بد بشه
بلندشدیم رفتیم بیرون و ادرین با بیسیم گفت بیان این نیمای ع*و*ض*ی رو ببرن
داخل جلوی در وایسادم تا ادرین بیاد
رویا
تو چارچوب در ادرین نمایان شد
ادرین - بریم رادوین
رادوین - بریم رویا میتونی بلند شی ؟
+ اره
با هم ی راهرو رو طی کردیم که رسیدیم به درسای که الان تفنگ کسری روی شقیقه اش بود و زانو زده بود
کسری - سلام اقایون پلیس چخبرا
ادرین - ولش کن
کسری - نه بابا این کوچولو رو باید بکشم
ادرین ی قدم رفت جلو که با صدای کسری برگشت
+ ادرین چکار میخوای بکنی
ادرین - بزار
ادرین کلافه دستی لای موهاش کرد و رفت پشت رادوین و با گوشیش ور رفت که چند دقیقه بعد چندتا پلیس اومدن و از پشت به شونه ی کسری شلیک کردن
که در اخر کسری با تفنگش که رو شقیقه ی درسا بود شلیک کرد که صدای جیغم کل سالن رو پر کرد و در اخر صدای خنده ی کسری
😭 😭 😭
@sada.z
به ادرین که با چهره ای نگران کنارم نشسته بود نگاه کردم
ادرین - درسا درسای چی شده ؟
شک ندارم الان رنگ صورتم پریده
چند بار سعی کردم نفس بکشم ولی نه حتی دریغ از ی نفس کامل
چشمام دیگه داشت تار میرفت و کم کم.....
بسته شدن
صدای ادرین رو میشنیدم که اسمم رو صدا میزد اما دیگه باید با این زندگی خداحافظی کرد
اشکی از چشمم پایین اومد و پشت سر هم ریختن
ادرین - درسا درسا جواب بده
گرمی چیزی رو روی لبم احساس کردم
ادرین داشت بهم نفس میداد
چند ثانیه گذشت تا تونستم ی نفس عمیق بگشم
ادرین - درسا خوبی ؟
قطره به قطره پشت سر هم اشکام ریخته میشد
+ خوو.....بم
ادرین در اغوش کشیدم
- هیسسس چیزی نیست الان مهم اینه که سالمی پس گریه نکن
ازش جدا شدم و اشکام رو با پشت دست پاک کردم
+ رویا کجاست ؟
- رادوین رفته پیداش کنه حالا هم بلندشو بریم بیرون که ممکن دوباره حالت بد بشه
بلندشدیم رفتیم بیرون و ادرین با بیسیم گفت بیان این نیمای ع*و*ض*ی رو ببرن
داخل جلوی در وایسادم تا ادرین بیاد
رویا
تو چارچوب در ادرین نمایان شد
ادرین - بریم رادوین
رادوین - بریم رویا میتونی بلند شی ؟
+ اره
با هم ی راهرو رو طی کردیم که رسیدیم به درسای که الان تفنگ کسری روی شقیقه اش بود و زانو زده بود
کسری - سلام اقایون پلیس چخبرا
ادرین - ولش کن
کسری - نه بابا این کوچولو رو باید بکشم
ادرین ی قدم رفت جلو که با صدای کسری برگشت
+ ادرین چکار میخوای بکنی
ادرین - بزار
ادرین کلافه دستی لای موهاش کرد و رفت پشت رادوین و با گوشیش ور رفت که چند دقیقه بعد چندتا پلیس اومدن و از پشت به شونه ی کسری شلیک کردن
که در اخر کسری با تفنگش که رو شقیقه ی درسا بود شلیک کرد که صدای جیغم کل سالن رو پر کرد و در اخر صدای خنده ی کسری
😭 😭 😭
@sada.z
۸.۱k
۱۴ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.