سناریو درخواستی
وقتی بهت خیانت کردن و حالا عین چی پشیمونن ومیخوان برگردن ولی ما میگیم تو دیگه برام مردی
نامجون: سویون من پشیمونم بخدا مست بودم دام بوده برام
سویون:و تو گیر اون دام افتادی ! برای من دیگه نامجون وجود نداره حیف دخترونگیم که حروم تو شد …
جین:جیا قشنگم بخدا که مست بودم توی ویسکیم برام تحریک کننده ریخته بودن من نمیخواستم الکی بوده بخدا راس میگم
جیا:نه
جین :جان سوکجینت !
جیا:بهت فرصت میدم خرابش نکن
شوگا:دایون ؛دلبرکم ؟خودت به موقع رسیده بودی دیدی که داشت بهم تجاوز میشد نمیشه باهام سرد نباشی؟میشه دیگه تگتم کنی(بغض صگی)
دایون :یونگی بغض نکن گریه نکن خوب؟ همه چی تموم شده! حالا دیگه هم من با توام هم تو با من باشه؟
جی هوپ:غلط کردم هرچی تو بگی باور کن پشیمان روی ماهتم ماه بانوم!(گریه)
نایون:با همین حرفات بود که خامت شدم دیگه نمیخوام خامت بشم مرتیکه بی صفت(فیکه ها فیک)
جیمین:نرو با من بمون پشیمانم پشیمان باور کن
نانسی: بس کننننن کلافم کردیییییی همش توجیه نمیخوامم
ته:سوآن مرگ من اونجوری تگتم نکن بهم دارو داده بودن سوآن نگاه کن چیزی نشده خوب؟
سوآن:تهیونگ من خوبم فراموشش میکنیم
جونگکوک:الیزابت؛داری جونگ کوک رو دق میدی نزار اینجوری بمونم بیا و مراعات قلب دردناکم رو بکن!(اشک)
الیزابت رفت و روی پاش نشست:جونگ کوک نکن اشکاتو حروم نکن خودم دیدم چطور داشتی تقلا میکردی! مهم اینه الان منو داری خب ؟ بهش فکر نکن
میدونم اصلا در نوشتن سناریو استعداد ندارم ببخشید بد شد
نامجون: سویون من پشیمونم بخدا مست بودم دام بوده برام
سویون:و تو گیر اون دام افتادی ! برای من دیگه نامجون وجود نداره حیف دخترونگیم که حروم تو شد …
جین:جیا قشنگم بخدا که مست بودم توی ویسکیم برام تحریک کننده ریخته بودن من نمیخواستم الکی بوده بخدا راس میگم
جیا:نه
جین :جان سوکجینت !
جیا:بهت فرصت میدم خرابش نکن
شوگا:دایون ؛دلبرکم ؟خودت به موقع رسیده بودی دیدی که داشت بهم تجاوز میشد نمیشه باهام سرد نباشی؟میشه دیگه تگتم کنی(بغض صگی)
دایون :یونگی بغض نکن گریه نکن خوب؟ همه چی تموم شده! حالا دیگه هم من با توام هم تو با من باشه؟
جی هوپ:غلط کردم هرچی تو بگی باور کن پشیمان روی ماهتم ماه بانوم!(گریه)
نایون:با همین حرفات بود که خامت شدم دیگه نمیخوام خامت بشم مرتیکه بی صفت(فیکه ها فیک)
جیمین:نرو با من بمون پشیمانم پشیمان باور کن
نانسی: بس کننننن کلافم کردیییییی همش توجیه نمیخوامم
ته:سوآن مرگ من اونجوری تگتم نکن بهم دارو داده بودن سوآن نگاه کن چیزی نشده خوب؟
سوآن:تهیونگ من خوبم فراموشش میکنیم
جونگکوک:الیزابت؛داری جونگ کوک رو دق میدی نزار اینجوری بمونم بیا و مراعات قلب دردناکم رو بکن!(اشک)
الیزابت رفت و روی پاش نشست:جونگ کوک نکن اشکاتو حروم نکن خودم دیدم چطور داشتی تقلا میکردی! مهم اینه الان منو داری خب ؟ بهش فکر نکن
میدونم اصلا در نوشتن سناریو استعداد ندارم ببخشید بد شد
- ۷.۰k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط