کودکیام را که مرور میکنم قشنگ ترین قسمتهای آن تعطیلا

کودکی‌ام را که مرور می‌کنم، قشنگ ترین قسمت‌های آن، تعطیلاتِ آخرِ هفته بود.
پنج‌شنبه‌هایی که با اشتیاقی عمیق، سمتِ خانه می‌دویدیم و در سرمان هزار و یک برنامه برای این یک روز و اندی بود.
و چه بی‌هزینه شاد بودیم و چه پر شور و جانانه می‌خندیدیم!
برای بچه‌هایِ امروز نگرانم...
نگرانم از ذوقی که برای تعطیلاتِ آخرِ هفته‌هایشان ندارند،
از کبرایِ قصه که تصمیمش را گرفت و تویِ همان روزها و حوالیِ دلخوشی و بارانِ بی‌شیله‌ی کودکیِ ما، خودش را جا گذاشت،
از کوکب خانمی که دیگر نیست،
و چوپانِ دروغگویی که شاید یک شب که ما حواسمان نبود، گرگ‌ها آمدند و همراهِ ترس‌هایِ کودکیِ ما، او را دریدند.
امروز بچه‌ها ساده نیستند! همه‌چیز را می‌فهمند، هیچ غولی را باور ندارند و از هیچ دیوی هم نمی‌ترسند.
و من از این ساده نبودن، و من از این نترسیدنِشان، می‌ترسم...
ما کودکانگی و لبخند را در کودکیِ خودمان جا گذاشتیم،
ما خودمان را و دلخوشی‌هایِ ساده‌ی خودمان را ادامه ندادیم!
و حالا ما مانده ایم و کودکانی که "کودکانه" نمی‌خندند،
که اشتیاقی برایِ هیچ‌چیز ندارند،
که حواسشان به نوساناتِ ارز هست و تمامِ اخبارِ ریز و درشتِ روز را می‌دانند،
کودکانی که زودتر از چیزی که فکرش را می‌کردیم، بزرگ شده‌اند...
و من از این بزرگ شدن‌هایِ بی‌مقدمه می‌ترسم!

👤 نرگس صرافیان طوفان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
#ای_دختر_نفسِ_خالشه😍 😍 الهیییییـــــے خاله دورت بگرده عزیزدلم❤ ❤ 💚 💙
#یاد ایام بخیر😔 😉
#دلتنگی💔 👑
دیدگاه ها (۴)

چند سالِ دیگر باید بگذرد تا من در مرور تمامیِ خاطره های بربا...

نمک نشناسی ...مثل یک بیماریِ مزمن ...شیوع پیدا کرده است بینِ...

...... دوقدم مانده که پاییز به یغما برود#photo by:abjeim#del...

دوست داشتن اگر دوست داشتن باشه، برمیگردی بهش میگی: ببین من ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط