دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم

دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم
در کنارت جا بگیرم با لبت صحبت کنم

محو رویت، روبرویت، دوست دارم، ماه من!
از دل بی‌تاب خود پیش دلت غیبت کنم

چون تو یک دل، یار همدل، کی؟ کجا پیدا شود؟
دوست دارم با دلِ یک رنگ تو بیعت کنم!!

قلب من هر لحظه با شوق تو نبضش می¬زند
بی حضور تو چرا با زندگی وصلت کنم؟

بوی اندوه مرا در چشم غمگینم ببین
از من ای آرام جان! هرگز مخواه ترکت کنم

بزم عشقی چیده‌ام در قلب مجروحم، تو را
با تمام عاشقی در بزم خود دعوت کنم

جان من مملو از تکرار یادت دم به دم
این محال است من به دوری از غمت عادت کنم
دیدگاه ها (۲)

مـن عاشق نیستمفقط گاهی حرف تو که می شوددلم مثل اینکه تب کند ...

به تو می اندیشمکه پر از امیدیو خیالتپر از پروانه.به تو کهذهن...

پشت چشمـــان تو شهریستپر از ویـــرانے ...هرکسے چشم تو را دید...

کَسایی که باهاشون یه رَنگ بودیم ؛ وَ پُشتِ سَرمون هَفتاد رَن...

*دوست دارم کـه دلت شاد شود در غزلمخانه ی قلب تـــــــو آبـــ...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

الا ای دلبر زیبا کجاییچراپیش من تنهانیاییتو تنهایی و من تنها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط