عشق یعنی تو

عشق یعنی تو.
تویی که به ماه روشنی دادی و به خورشید گرمی و به آسمون رویا و به دریا آرامش و به شعرهای عاشقانه معنا و به من زندگی و به زندگی رنگ و اشتیاق و لبخند.
تو باشکوه‌ترین واژه‌‌ی فرهنگ لغتی عشق!
زندگی بی‌تو یه روزمرگیِ هیچ و پوچه، یه تخم مرغ شانسیِ خالی، یه توپِ پلاستیکیِ پاره، یه دوچرخه که زنجیر انداخته.
بی عشق انگیزه‌ای نیست واسه هرروز چشم باز کردن و زندگی رو از سر گرفتن.
عشق معنایی نیست که با رفتن یه نفر قالب تهی کنه از معنا!
عشق جاریه مثل رود، مثل هوا، مثل زندگی.
عشق دریاییه که آرامشش سراسر رویاست و طوفانش هولناک‌ترین حادثه‌ست.
و تو اون دریایی هستی که طوفانی هم باشی من با اشتیاق میام در آغوشت میگیرم و غرقت میشم.
چه کوچی شاعرانه‌تر از غرق شدن تو دریای صدای تو؟
وقتی عاشقت میشم به سبکیِ قاصدکی که در حال پرواز به سمت آرزوهاست، پر میشم از عشق به تمام جزئیات این جهان و این زندگی.
دیدگاه ها (۱)

شده آیا که نفهمیکه چه مرگت شده است؟من دقیقاَ به همین حالدچار...

‏شَکی ولیبه قدر یقین دوست دارمت

با من از شعر نگو...از خودت حرف بزندلتنگِ حرف‌های معمولی‌ام.....

گفتندفدای سرتاین نشد یکی دیگرولی هیچکدام نمیدانستنداین که رف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط