هر صبح جمعه

هر صبح جمعه
سراغت را از باد صبا می ‏گيرم، نشانى از كوى آشناى تو مى‏پرسم،
اما باد صبا چون هميشه پاسخى ندارد. آه كه غروب جمعه چه دل‏گير است،
چشمهاى ابرى منتظران هواى باريدن دارد.
هفته‏ اى ديگر نيز بی ‏گل روى مولا سپرى شد، چه سخت و طاقت‏ فرساست:
«عزيزٌ علىّ أن أرى الخلق ولاترى ولاأسمع لك حسيسا ولانجوى».
دیدگاه ها (۴)

تو را #غایب نامیده‌اند، چون ظاهر نیستی،نه اینكه حاضر نباشی.غ...

این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست دیگر نفسم هم، نفسِ معتبر...

آقا بیا که فاجعه از حد گذشته است انسان ز مرز هر چه نباید گذش...

ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار تا کی شکست ، خرد شدن ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط