زنه دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و درو باز کر

زنه دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و درو باز کرد و یکسر به

اتاق خواب سر زد
ناگهان بجای یک جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب دید
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی که میخوردند آن دو را
با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد.
بعد با حرص بطرف اشپزخانه رفت تا ابی بخورد
با کمال تعجب شوهرش را دید که در آشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت سلام عزیزم!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون به دیدن ما اومده بودند چون خسته بودند
بهشون اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت کنند

راستی بهشون سلام کردی؟؟؟؟؟؟
دیدگاه ها (۲)

یک روز بوش و اوباما نشسته بودنیک نفر میرسه و میپرسه : چیکار ...

ﺯﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺳﻼﺣﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺑﺎﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﮐﺸﺘﺎﺭﺟﻤﻌﯽ،ﺍﺗﻮﻣﺎﺗﯿﮏ،ﭘﺮﺻﺪﺍ،...

ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ ﺯﺍ : ﺁﻗﺎﻱ ﻣﺠﺮﻱ ﻭﺍﺳﻢ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﻣﻴﺨﺮﻱ؟● ﻣﺠﺮﻱ : ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ...

رمان سوکوکو _ پارت 13

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط