فکر میکردم درنبود تو

فکر میکردم درنبود تو
درختان دیگر نفس نمیکشند
گل ها سربلند نمیکنند
باد با آدمی قهرمیکند
و دیگر خبری از ابرهانخواهد بود
فکر میکردم که رنگین کمانمان
سیاه خواهد شد..
تو رفتی و آب از آب تکان نخورد
فقط گاهی باد گوشه ای کزمیکند
وابرها پشتِ ابر میروند
باران نمیبارد
گل ها دشنمام میدهند پروانه ها را
ودرختان
سال هاست در شفاخانه از تنگیِ نفس نالان اند...
دیدگاه ها (۳۵)

گاهے بی تو آنقدر بےتواَم ڪه بےتو هر چه می‌گردم دنیا نیست؛هر ...

چہ "هنرمندے" است ...کسے ڪہ با یڪ "خداحافظے" ...تمام رنگهاے "...

تمامِ مدتی که نگاهت می‌کردم،خنده هایت بهانه ام بودند،بهانه ا...

یک نفر هست که ازتمامِ عکس ها رفته است.یک نفر که جایِ دست های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط