سلام

سلام
چای مینوشیدم….
یکباره دلتنگش شدم
بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد….
همه با تعجب نگاهم کردند!!!
لبخند تلخی زدم و گفتم:چقدر داغ بود!….
دیدگاه ها (۲)

به احترام زندگی مهربان می مانم.. هر جا قلبی مهربان در حال تپ...

باران میدانے عشق چیست : به سادگے دست کسے را می گیرےو به سخت...

آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانی استدر به در، در پی گم کردن مقص...

یادت باشد در رفاقت: دورزدڹ ممنوعدوبڸ دڸ سپردڹ ممنوعورود بہ ق...

شوهر دو روزه. پارت۷۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط