خاطره جدید از شهید محمد رضا ابراهیمی

خاطره جدید از شهید محمد رضا ابراهیمی👇👇
محمدرضا! چه خبره، چرا زل زدی به مادر؟
- وقتی نماز می‌خونه، دوست داشتنی‌تر می‌شه.
دقایقی بعد نماز مادر تمام شد. محمدرضا گفت:« قبول باشه مادر!».
مادرم به محمدرضا که کنارش نشسته بود، نگاهی کرد و گفت:« قبول حق پسرم!».
محمدرضا خود را به مادر نزدیک کرد و ملتمسانه گفت:« مامان! برام دعا کن. می‌گن دعای مادر در حق فرزندش زود جواب می‌ده.».
مادرم گفت:« همیشه واسه‌ی سلامتی و عاقبت به خیری‌تون دعا می‌کنم. حالا حاجتت چیه؟».
محمدرضا زیر لب گفت:« دوست دارم شهید بشم، البته اگه لایق باشم.».
شهید محمد رضا ابراهیمی
منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص54
#خاطره ازشهید محمدرضاابراهیمی #شهید محمدرضاابراهیمی #شهدای سمنان #خاطرات شهدا #کرامات شهدا #پوسترشهدا #شهید محمد حسین یوسف اللهی #وصیت نامه شهدا #تصاویرشهدا #راهیان نور #دفاع مقدس #روایت فتح #سیدشهیدان اهل قلم #مدافعان سلامت #شهدای سلامت #شهدا #شهدای ناجا #شهید #شهدای سپاه #شهدای درگیری باپژاک #شهدای ارتش #شهدای مدافع حرم #شهدای کارگر #بیت الشهدا #معبربیت الشهدا #معبرسایبری بیت الشهدا #شهدای حزب الله لبنان #زندگی به سبک شهدا #شهید حاج قاسم سلیمانی #مذهبی #خبری #عمومی #شهدا #beytoshohada.blog.ir #beytoshohada.blogfa.com #beytoshohada # #جذاب
دیدگاه ها (۱)

خاطره ازسردار شهید محمد بروجردی👇👇دیدم گرفته یک گوشه نشسته. گ...

خاطره ای جالب ازسردارجاویدالاثرحاج احمدمتوسلیان👇👇 ترور این ر...

خاطره ازشهید نورالله اختری👇👇گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی ...

خاطره از شهید علی احمدی👇👇زمانی که علی در گردان ضربتی بود برا...

زندگی به سبک شهدا ( خاطرات شهدا )برگرفته از کتاب شاهد یاران ...

ادامه ی مطلب قبلی(عنایت شهید به یک خانم بی حجاب)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط