تو زیباصورتی فامیل نزدیک خداوندی

تو زیباصورتی فامیل نزدیک خداوندی
گمانم زاده‌ی رعدی و از پشت دماوندی

به شورانگیزی ابری ولی دراوج آتشباد
شر و شوری و امّا بر اصولی نیک، پابندی

خبرداری که شهری روی لبخند تو شاعر شد!
چرا اینگونه کافرگونه بی‌رحمانه می‌خندی؟

میان چشم هایت ارتش نازی کمین کرده
نگاهم را به تیر و شعله و سرنیزه می بندی

شبی صدبار می‌گویم که آخر میکشیم اما
فریبم میدهی هر دفعه با تکرار ترفندی
.
#صاحب_عزیزی
#شعر #شاعر #غزل #شعرمعاصر #ادبیات #هنر #معاصر #بیت #شاه_بیت #لبخند #زیبا #دختر #زن #خانم #خنده #عکس #گالری #فتو
دیدگاه ها (۱۲)

شاعرِ مُنزوی‌ات شاعری از زنجان نیستاین چنین مُعتکفی در همه‌ی...

به نف‍ـس ه‍ـایِ "تـو" بنـد اسـت مـرا هـر نفسی سایه ات کم نشو...

یک سمت تویی و عشق: مرگی سادهیک سمت جهان به قتل من آماده!می ت...

#عشق #دزدی #عاشق #لبخند #خنده #شعر #بیت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط