انتقام

انتقام
P2
که یهو استاد منو دید وقتی چهره ترسناک و عصبانی استاد رو دیدم نزدیک بور از هوش برم با ترس و بدنی که میلرزید بلند شدم و شمشیر رو گرفتم دستم که دارم تمرین هارو انجام میدم جوری بدنم میلرزید که خودم نمیدونستم چجوری شد استاد وقتی میدید من رنگم پریده و بدنم میلرزید هیچ اهمیتی نمی‌داد و همینجور نگاه می‌کرد و با کوچیکترین اشتباه با شمشیر چوبی تو دستش به بدن من ضربه میزد
خیلی بی تفاوت بود
استاد:نمیدونم یه لحظه این دختر چش شد ولی خب اشکال نداره باید تمریناتش رو انجام بده برای من ذره ای اهمیت نداره که چه اتفاقی واسش میوفته من میگم فقط باید تمریناتش رو سر وقت انجام
+استاد داشت فکر می‌کرد نمیدونم به چی فکر می‌کرد ولی خب مهم نیست یه لحظه سر گیجه وحشتناک وحشتناک گرفتم و چشام سیاهی رفتن که یهو...
یاح یاح قسمت حساسش پایان دادممم
خببب
شرط برای پارت ۳ اینه که ۱۰ تا لایک بخوره
یا ۵ تا لایک و ۵ تا کامنت
دیدگاه ها (۵)

لی لی لییییرفتیم‌اکسپلورر اخجونمممممممنونممممم

۱۷۳ تاییمون مبارکککک مرسییاینم از قولی که دادمممم

انتقام P1دختر یوریچی رو با + نشون میدم+پدر من چند ها سال پیش...

اون دو نفریییی که پست قبلیم رو لایک کردیددددد بگیددد دیگههه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط