س در ای

...
ﻧﭙﺮس در ﻫﻮای ﺗﻮ
ﻛﺪام ﻟﺤﻈﻪ ﮔﻢ ﺷﺪم
ﻫﻤﺎن، همان زﻣﺎن ﻛﻪ رﻓﺘﻰ

ﻣﻦ از ﺷﺮوع ﻣﺎﺟﺮا
ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎ رﺳﻴﺪه ام
ﻧﺸﺎن ﺑﻪ آن ﻧﺸﺎن ﻛﻪ رﻓﺘﻰ

ﺑﻪ ﻳﮏ ﻧﮕﺎه آﺷﻨﺎ
ﺗﻤﺎم ﻫﺴﺘﻰ ﻣﺮا
ﮔﺮه زدی ﺑﻪ ﺗﺎر و ﭘﻮدت

در اﻧﺘﻬﺎی ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ
دو ﺳﺎﻳﻪ ﻣﻰ رﺳﺪ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﻳﻜﻰ ﻣﻨﻢ ﻳﻜﻰ ﻧﺒﻮدت

#احسان_افشاری
#گل
#ایران_زیبا
#غروب_زمستانی در "پارک لویزان" منطقه یک تهران
#هوای_تو #لحظه #رفتی #شروع #ماجرا #انتها #نشان #نگاه #آشنا #هستی #گره #تار #پود #تار_و_پود #انتها #کوچه #سایه #پارک #پارک_لویزان #تهران #زمستان #بهمن
#flowers
#flower
#tehran_iran
دیدگاه ها (۰)

...هر جا سخن از خاک دری هست، سری هستهر جا تب عشق است، دلِ در...

...ز آتش پنهان عشق، هر که شد افروختهدود نخیزد ازو، چون نفس س...

...کاش برف زودتر می آمدکولاک همراهش بودکوچه ها یخ میزدمعابر ...

...به دستانم گفته ام:گاهی،نبض گل شبدر را بگیرندتا تپش موسیقی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط