پارت ۱۳۱ Blood moon
پارت ۱۳۱ Blood moon
جونگکوک ماشین و بیرون گذاشت ودر و باز کردو رفتیم تو
هنوز به طبقه بالا نرسیده بودم که دیدم ایفون و زدن
جونگکوک خودش رفت درو باز کنه
فقژ صدای متعجبش و شنیدم که میگفت
کوک:اینا اینجا چیکار میکنن
اهمیتی ندادم و
رفتم لباسام و با یه گرمکن صورتی خاکستری و یه تاپ گردنی صورتی عوض کردم
موهامم باز گذاشتم اومدم برم پایین دستو صورتمو بشورم که
در خونه باز شدو یه خانوم 30 ساله خیلی لوند وارد خونه شد
همینجوری داشتم با تعجب نگاش میکردم که یکی از پشت سرش گفت
(از اونجایی که اسم کره ای کم اوردم از اسم ایرانی استفاده مینمایوم👍😃)
؟:کیمیا برو تو دیگه
دختره کنار رفت و پشت سرش یه خانوم دیگه و دوتا مردو یه بچه 7،8 ساله اومدن تو
سریع به خودم اومدم و دوییدم بالا
یه پلیور خاکستری تنم کردم و موهامم با کش دم اسبی بستم و رفتم پایین
همشون در حال بگو بخند بودن که اروم سلام کردم
با سلام من ساکت شدن
جونگکوک ماشین و بیرون گذاشت ودر و باز کردو رفتیم تو
هنوز به طبقه بالا نرسیده بودم که دیدم ایفون و زدن
جونگکوک خودش رفت درو باز کنه
فقژ صدای متعجبش و شنیدم که میگفت
کوک:اینا اینجا چیکار میکنن
اهمیتی ندادم و
رفتم لباسام و با یه گرمکن صورتی خاکستری و یه تاپ گردنی صورتی عوض کردم
موهامم باز گذاشتم اومدم برم پایین دستو صورتمو بشورم که
در خونه باز شدو یه خانوم 30 ساله خیلی لوند وارد خونه شد
همینجوری داشتم با تعجب نگاش میکردم که یکی از پشت سرش گفت
(از اونجایی که اسم کره ای کم اوردم از اسم ایرانی استفاده مینمایوم👍😃)
؟:کیمیا برو تو دیگه
دختره کنار رفت و پشت سرش یه خانوم دیگه و دوتا مردو یه بچه 7،8 ساله اومدن تو
سریع به خودم اومدم و دوییدم بالا
یه پلیور خاکستری تنم کردم و موهامم با کش دم اسبی بستم و رفتم پایین
همشون در حال بگو بخند بودن که اروم سلام کردم
با سلام من ساکت شدن
۸.۴k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.