.
.
چه شبی ست جانم...
ستاره ها در چشمانت
از شادی برق می زنند...
قلبِ من بی تابانه انتظارِ فردا را می کِشد...
حوای آدمم خواهد شد...
اسمِ آدم برازنده ی توست...
پاکیِ نگاهت را در چشمِ هیچ مردی ندیدم...
خوشا به حالِ من
که فردا صاحبِ تو خواهم شد...
ده سال از آن شب گذشت جانم...
ده سال صدایت، موسیقیِ گوشنواز
و آغوشت آرامِ جانِ من است...
بهترینم تو را با کدام واژه معنا کنم
که خود معنای تمامِ واژه های خوبی...
دوستت دارم بهترینم...
چه شبی ست جانم...
ستاره ها در چشمانت
از شادی برق می زنند...
قلبِ من بی تابانه انتظارِ فردا را می کِشد...
حوای آدمم خواهد شد...
اسمِ آدم برازنده ی توست...
پاکیِ نگاهت را در چشمِ هیچ مردی ندیدم...
خوشا به حالِ من
که فردا صاحبِ تو خواهم شد...
ده سال از آن شب گذشت جانم...
ده سال صدایت، موسیقیِ گوشنواز
و آغوشت آرامِ جانِ من است...
بهترینم تو را با کدام واژه معنا کنم
که خود معنای تمامِ واژه های خوبی...
دوستت دارم بهترینم...
۴۲۲
۰۶ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.