قلندرانه سوختم لب از گلایه دوختمداریوش

قلندرانه سوختم لب از گلایه دوختم...داریوش
دیدگاه ها (۸)

ﻣﯿﻮﻥ ﯾﻪ ﺩﺷﺖ ﻟﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﮐﻮﯾﺮﻣﻮﻧﺪﻩ ﯾﮏ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﭘﯿﺮ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺖ ﺧﺎ...

ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﻦ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺗﻮ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺴﺘﻦﺍﯼ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﺗﻮ ﺷﺐﻫ...

زنده بودیم اگه فردا وعده ما لب دریا...داریوش

شمالی گفتی و شعر یادم اومد مث شیرین که بود فرهادم اومد..داری...

رفتی و من چشم هایم را به راهت دوختمتو به پای من نماندی من به...

وقتی او رفت🕊️من که سوختم سوختم آزار دیدم آزار دیدم من🥀🍃

@metanoiam

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط