کلبه ای می سازم ..... پشت تنهایی شب
کلبه ای می سازم ..... پشت تنهایی شب
زیر این سقف سیاه ،، که به زیبایی دل تنهای تو باشد..
پنجره هایش از عشق ،،
سقفش از عطر بهار ،،
رنگ دیوار اتاقش گل یاس ،،
عکس لبخند تو را می کوبم روی ایوان حیاط ،،
تا که هر صبح اقاقی ها را از تو سرشار کنم ..
همه ی دلخوشی ام بودن توست ،،
و چراغ شب تنهایی من ،، نور چشمان تو است ..
کاشکی در سبد احساسم ،، شاخه ای مریم بود ،،
عطر آن را با عشق ،، توشه راه گل قاصدکی می کردم ،،
که به تنهایی تو سربزند ..
تو به من نزدیکی و خودت می دانی ،،
شبنم یخ زده ی چشمانم ،،
در زمستان سکوت ،،
گرمی دست تو را می طلبید..!!
زیر این سقف سیاه ،، که به زیبایی دل تنهای تو باشد..
پنجره هایش از عشق ،،
سقفش از عطر بهار ،،
رنگ دیوار اتاقش گل یاس ،،
عکس لبخند تو را می کوبم روی ایوان حیاط ،،
تا که هر صبح اقاقی ها را از تو سرشار کنم ..
همه ی دلخوشی ام بودن توست ،،
و چراغ شب تنهایی من ،، نور چشمان تو است ..
کاشکی در سبد احساسم ،، شاخه ای مریم بود ،،
عطر آن را با عشق ،، توشه راه گل قاصدکی می کردم ،،
که به تنهایی تو سربزند ..
تو به من نزدیکی و خودت می دانی ،،
شبنم یخ زده ی چشمانم ،،
در زمستان سکوت ،،
گرمی دست تو را می طلبید..!!
۱.۶k
۲۰ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.