عروسی بود

عروسی بود
صدای آهنگ و بوق ماشین ها و دست زدن مردم حسابی فضا رو شاد کرده بود
داد زدن عروس و دوماد اومدن..
الحق که جفتشونم قشنگ شده بودن
ته کوچه رو نگاه کردم
سه چهار نفر انگار برعکسه همه حالشون خوب نبود!!
یه موتور بود دو تا پسر ترکش بود ، پسر پشتیه مسته مست به عروس نگاه میکرد و حرف نمیزد ، خیره شده بود به عروس فقط از بطریش فکر کنم عرق میخورد ...
یکیم یه ماشین بود که توش دو تا دختر بودن .
جفتشون گریه میکردن ولی یکیشون داشت زار میزد . گوشمو تیز کردم شنیدم به رفیقش گفت :
آخه ببینش چقدر کت شلوار دامادی بهش میاد
دیگه از اون وقت تا حالا عروسی که میبینم تنم میلرزه برا دو نفری که قراره نابود شن :]:blue_heart:
دیدگاه ها (۱)

‏قیافه چه زشت چه خوشگل بعد یه مدت انقدر عادی میشه و عادت میک...

پـر اَز اَشکَمـ😿 وَلــ🌿 ــیـ میخَندَمـ[😆 ]بہِ قولــ💌 ــِ فُر...

حواستون باشه!وقتی دارید یکیُ مسخره میکنید و اون فقط لبخند می...

شده آیا که نفهمی که چه مرگت شده است؟!من دقیقا به همین حال دچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط