بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
ناسوختنی : سوزاندنی های نفس ات را بسوزان تا آنچه ناسوختنی است رنگ خدا بگیرد.
قرض الحسنه خدا : خداوند جان سالکان تسلیم را میگیرد به آن نیرو میدهد و آرامش اش میبخشد. سپس جانهایشان را به خودشان باز می گرداند. زیرا گرم خداوند چیزی را که عطا نموده پس نمی گیرد این خلاف قاموس جوانمردی و فتوت است.
این کار خدا شبیه روند قرض الحسنه است.!
حال سؤال اینست؛ آیا کسی هست که همه چیزش را به خدا قرض الحسنه دهد تا دو چندانش کند و اجر کریم از آن او باشد؟!
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ(سوره حدید آیه 11)
آزادی، رها بودن از هر قید و بند است. و تنها کسی که مطلقاً از هر قید و بندی رهاست، خداست. این اوست که آزاد مطلق است. و این خداست. خدایی جز خدای آزاد نمی شناسم. نیست که بشناسم. پس جز خدای آزاد را بنده نیستم. زیرا خدایی جز او وجود ندارد. مطلق، رهاست. آزادِ آزاد است. فَعّالُُ لِما یَشاء - است. آزادی، عین ذات اوست. آزادگی، اخلاق اوست.
و - تَخَلَّقُوا بِأَخْلاَقِ اَللَّهِ (بحارالانوار ج 85 ص 129) خود را به اخلاق الهی آراسته کنید. شبیه خالقتان شوید. چه هر که را بپرستی، شبیه او خواهی شد. خدای آزاد را بنده باش تا رنگ و بوی آزادی بگیری.تا برخوردار شوی. این خدای آزاد است که توانایی آزاد کردن را دارد. این فقط اوست که رهاننده است.
که را می پرستی، رو سوی که کرده ای، در بند چه ای؟! مطلق را رها کرده ای و مقیّد را گرفته ای؟! آزادی مقدس را دریاب و جز به آن راضی نشو. از بندگیِ هر تعلّقی رها شو، تا به بندگیِ خدای آزاد در آیی. این آزادی، نهایت پاکیزگی است. به دور از هر آلودگی است. یک حیات واقعی است. این آزادی، جوهره هستی است. برای همین است که اهانت به آزادی را، اهانت مستقیم به الوهیت می دانم. اهانتی که نابخشودنی است.
چرخها و چرخهها : در این هستی چرخها و چرخهها فراواناند.چرخهٔ مرگ و زندگی، چرخهٔ بروج و افلاک، چرخهٔ شکست و پیروزی، چرخهٔ اِدبار و اقبال، چرخهٔ بیماری و سلامت، چرخهٔ قرنها و هزارهها، چرخهٔ شب و روز .اما در این میان مهمترین چرخه، چرخهٔ حقیقت است که کمتر بدان توجه شده است. آری حقیقت نیز با آن که واحد است چرخهٔ خود را دارد. آن نیز هر روز در کاری است. چه بسا چون خورشید در آنِ واحد صبحگاهان در شرق نمایان شود و شامگاهان در غرب. چه بسا حقیقت امروز در لباسی و اسمی تجلّی یابد و فردا در لباسی و اسمی دیگر متجلّی شود. زیرا حقیقت انحصاری نیست. ( ص 1)
ناسوختنی : سوزاندنی های نفس ات را بسوزان تا آنچه ناسوختنی است رنگ خدا بگیرد.
قرض الحسنه خدا : خداوند جان سالکان تسلیم را میگیرد به آن نیرو میدهد و آرامش اش میبخشد. سپس جانهایشان را به خودشان باز می گرداند. زیرا گرم خداوند چیزی را که عطا نموده پس نمی گیرد این خلاف قاموس جوانمردی و فتوت است.
این کار خدا شبیه روند قرض الحسنه است.!
حال سؤال اینست؛ آیا کسی هست که همه چیزش را به خدا قرض الحسنه دهد تا دو چندانش کند و اجر کریم از آن او باشد؟!
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ(سوره حدید آیه 11)
آزادی، رها بودن از هر قید و بند است. و تنها کسی که مطلقاً از هر قید و بندی رهاست، خداست. این اوست که آزاد مطلق است. و این خداست. خدایی جز خدای آزاد نمی شناسم. نیست که بشناسم. پس جز خدای آزاد را بنده نیستم. زیرا خدایی جز او وجود ندارد. مطلق، رهاست. آزادِ آزاد است. فَعّالُُ لِما یَشاء - است. آزادی، عین ذات اوست. آزادگی، اخلاق اوست.
و - تَخَلَّقُوا بِأَخْلاَقِ اَللَّهِ (بحارالانوار ج 85 ص 129) خود را به اخلاق الهی آراسته کنید. شبیه خالقتان شوید. چه هر که را بپرستی، شبیه او خواهی شد. خدای آزاد را بنده باش تا رنگ و بوی آزادی بگیری.تا برخوردار شوی. این خدای آزاد است که توانایی آزاد کردن را دارد. این فقط اوست که رهاننده است.
که را می پرستی، رو سوی که کرده ای، در بند چه ای؟! مطلق را رها کرده ای و مقیّد را گرفته ای؟! آزادی مقدس را دریاب و جز به آن راضی نشو. از بندگیِ هر تعلّقی رها شو، تا به بندگیِ خدای آزاد در آیی. این آزادی، نهایت پاکیزگی است. به دور از هر آلودگی است. یک حیات واقعی است. این آزادی، جوهره هستی است. برای همین است که اهانت به آزادی را، اهانت مستقیم به الوهیت می دانم. اهانتی که نابخشودنی است.
چرخها و چرخهها : در این هستی چرخها و چرخهها فراواناند.چرخهٔ مرگ و زندگی، چرخهٔ بروج و افلاک، چرخهٔ شکست و پیروزی، چرخهٔ اِدبار و اقبال، چرخهٔ بیماری و سلامت، چرخهٔ قرنها و هزارهها، چرخهٔ شب و روز .اما در این میان مهمترین چرخه، چرخهٔ حقیقت است که کمتر بدان توجه شده است. آری حقیقت نیز با آن که واحد است چرخهٔ خود را دارد. آن نیز هر روز در کاری است. چه بسا چون خورشید در آنِ واحد صبحگاهان در شرق نمایان شود و شامگاهان در غرب. چه بسا حقیقت امروز در لباسی و اسمی تجلّی یابد و فردا در لباسی و اسمی دیگر متجلّی شود. زیرا حقیقت انحصاری نیست. ( ص 1)
۶۸۵
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.