باهم بحثمون شد
باهم بحثمون شد
مثل هر دفه من میگفتم:
این رابطه،رابطه نمیشه
بیا تمومش کنیم
اون لحظه عصبانی بودم
یه حرفی که نباید میزدم و زدم
یه شب بعدش منتظر بودم بهم پیام بده،
ساعت ها خیره بودم به صفحه گوشی
که الان زنگ میزنه،
الان که پیام بده
اما خبری ازش نشد
اون رفته بود
منم درگیر غروری بودم که نمیخواستم بشکنه
میخواستم بگم سعی کن تو عصبانیت سکوت کنی
حرفی نزنی که بعدش پشیمون بشی
که دیگه هیچ فایده ای نداره
میدونی؟انتظار ادم و خسته میکنه؛نا امید میکنه
روز و شب ها گذشتن و ماه ها سالها گذشت و من هنوز منتظرم.........
مث اینکه اون خیلی وقت بود منتظربود این اتفاق بیفته
مثل هر دفه من میگفتم:
این رابطه،رابطه نمیشه
بیا تمومش کنیم
اون لحظه عصبانی بودم
یه حرفی که نباید میزدم و زدم
یه شب بعدش منتظر بودم بهم پیام بده،
ساعت ها خیره بودم به صفحه گوشی
که الان زنگ میزنه،
الان که پیام بده
اما خبری ازش نشد
اون رفته بود
منم درگیر غروری بودم که نمیخواستم بشکنه
میخواستم بگم سعی کن تو عصبانیت سکوت کنی
حرفی نزنی که بعدش پشیمون بشی
که دیگه هیچ فایده ای نداره
میدونی؟انتظار ادم و خسته میکنه؛نا امید میکنه
روز و شب ها گذشتن و ماه ها سالها گذشت و من هنوز منتظرم.........
مث اینکه اون خیلی وقت بود منتظربود این اتفاق بیفته
۹.۸k
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.