محمدم و شال سبزش

☘ محمدم و شال سبزش ...

چندماہ بعد عقدمون من ومحمدم
رفتیم بازار من دوتا شال خریدم.
یڪیش شال سبز بود ڪہ چندبار هم
پوشیدمش و یہ روز محمد بہ من گفت:
اون شال سبزت و میدیش بہ من؟
حس خوبی بہ من میده ...
شما سیدی و وقتی این شال سبزت
هـمراهمہ قوت قلب مے گیرم ...
خودش هـم دوردوزش ڪرد
و شد شال گردنش ڪہ هر ماموریتی
ڪہ میرفت یا بہ سرش مے بست
یا دور گردنش مے انداخت ... با،فعل
و در ماموریت آخرش هـم،،.
هـمون شال دور گردنش بود
ڪہ بعد شهادتش برام آوردن ...

✍ بہ روایت همسر شهید🕊


╰┅─────────┅╯
دیدگاه ها (۰)

🌹 ماجرای جالبی را مشاهده می‌کنید از شهیدی که پس از گذشت 17 س...

🎥 سردار رو سفید✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«لشکر هشت نجف که آق...

-خیلی‌قشنگ‌میگفت:شھادت‌هدف‌نیست ... !هدف‌اینه‌که‌عَلَمِ‌اسلا...

رهبر انقلاب: کینه آمریکا نسبت به ایران کینه شتری استپاسخ حضر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط