قبلا تر ها یک خانه ای قدیمی در محله مان بود،از آنهایی ک
قبلا تر ها یک خانه ای قدیمی در محله مان بود،از آنهایی که شاخه های یاس🍃 از بالای دیوار هایش آویزان میشد و تابستان ها توت و گیلاس درخت های حیاطش همه محله را مهمان میکرد🍒
از آنهایی که پرده های گل گلی اویزان پنجره هایش بود🖼
از همان هایی که قالی هایشان را که سر دیوار پهن میکردند ادم دلش ضعف میرفت...😍
-----------
از وقتی یادم می آید در آن خانه به آن بزرگی فقط یک پیرزنِ تنها زندگی میکرد
منو «بی بی ربابه» از اول میانه مان خوب بود😊
همیشه توپ بچه ها ک داخل حیاطشان می افتاد میگفتند:«تو برو،تورا دوست دارد،چیزی نمیگوید و توپمان را پاره نمیکند و...»⚽ چند روز پیش یکی از همسایه ها بعد از کلی قربان صدقه رفتن های دوهزاری مثلِ
:«ماشالا ،هزار ماشالا ،چشمم کف پاش و ...» برای مادرم تعریف میکرده که:«دخترتان چقد شبیه بی بی خانوم هست و چقدرفلان» و چقدر حرف های خاله زنکی و صرفا چانه زنی های بی ثمر...
اما این بار بیراه هم نگفته بود
من و بی بی ربابه کم شبیه نبودیم!
مثلا:
لاک قرمز زدن من بین شلوغی کمد و کشو ومیزو اتاقم
درست مثل آلبوم عکس ورق زدن بی بی ربابه،میان خانه تکانی دم عید است.
یا مثلا:
گل خریدن های گاه و بیگاهم، درست مثل آش پشت پا پختن ربابه خانوم میماند.
شانه کردن موهایم حتی ،شبیه جاروزدن آن حیاط چند ده متری با آن حوض آبی خاک گرفته است
حتی خریدن رفتن های پر تکرارم مثل قرص های روزی چند عدد صبح و شبش
میگفتد پیر زن بیچاره این اخری ها خیلی هم پُرحرف شده بود... #ناردونه
------
پ.ن:با تاخیر،سال نو هم مبارک
پ.ن۲کپشنم نمیاد😶
لذا قدیمی نوشت است
------------
همین.
از آنهایی که پرده های گل گلی اویزان پنجره هایش بود🖼
از همان هایی که قالی هایشان را که سر دیوار پهن میکردند ادم دلش ضعف میرفت...😍
-----------
از وقتی یادم می آید در آن خانه به آن بزرگی فقط یک پیرزنِ تنها زندگی میکرد
منو «بی بی ربابه» از اول میانه مان خوب بود😊
همیشه توپ بچه ها ک داخل حیاطشان می افتاد میگفتند:«تو برو،تورا دوست دارد،چیزی نمیگوید و توپمان را پاره نمیکند و...»⚽ چند روز پیش یکی از همسایه ها بعد از کلی قربان صدقه رفتن های دوهزاری مثلِ
:«ماشالا ،هزار ماشالا ،چشمم کف پاش و ...» برای مادرم تعریف میکرده که:«دخترتان چقد شبیه بی بی خانوم هست و چقدرفلان» و چقدر حرف های خاله زنکی و صرفا چانه زنی های بی ثمر...
اما این بار بیراه هم نگفته بود
من و بی بی ربابه کم شبیه نبودیم!
مثلا:
لاک قرمز زدن من بین شلوغی کمد و کشو ومیزو اتاقم
درست مثل آلبوم عکس ورق زدن بی بی ربابه،میان خانه تکانی دم عید است.
یا مثلا:
گل خریدن های گاه و بیگاهم، درست مثل آش پشت پا پختن ربابه خانوم میماند.
شانه کردن موهایم حتی ،شبیه جاروزدن آن حیاط چند ده متری با آن حوض آبی خاک گرفته است
حتی خریدن رفتن های پر تکرارم مثل قرص های روزی چند عدد صبح و شبش
میگفتد پیر زن بیچاره این اخری ها خیلی هم پُرحرف شده بود... #ناردونه
------
پ.ن:با تاخیر،سال نو هم مبارک
پ.ن۲کپشنم نمیاد😶
لذا قدیمی نوشت است
------------
همین.
۳.۲k
۰۴ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.