تو راه با خودم فکر می کردم حتما می رسیم اونجا کسی نیست آخ

تو راه با خودم فکر می کردم حتما می رسیم اونجا کسی نیست آخه کی میخاد این راه به این سختی رو طی کنه تا به اینجا برسه...
بگذریم وقتی رسیدم نظرم عوض شد میگم چرا...
وقتی می رسید رو برتون یع کوه که رد شدن ابر ها رو میشه راحت دید...
حالا اینجا کجاست که فقط تو دو نقطه از جهان وجود داره میگم براتون
دیدگاه ها (۲)

سری به طبیعت امروز

هیچی تمشک نمیشه

مثل اینکه از قبل می دونستن مقصد ما اینجاس و دورش رو حصار کشی...

شبانگاهی

رمان j_k

فیک نویس ( پارت ۱۲ )مایل به پارت بعدی؟؟؟جولیا: اومدم تو........

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط