خیلی از اعتراض ها و حرفهای مردم مخصوصا جوان ها از سر خستگ
خیلی از اعتراض ها و حرفهای مردم مخصوصا جوان ها از سر خستگی و آزردگی است نه از سر بی دینی و بی اعتقادی ، زن ندارد و گرسنه است به نظارت استصوابی شورای نگهبان گیر می دهد ، حالا ما هم ناشی ! شروع می کنیم در باره مبانی نظری و فلسفه سیاسی ولایت فقیه حرف می زنیم ! بابا طرف خسته است ، گرسنه است ! یک ظرف غذا بده بخورد و یک متکا بیاور بخوابد نصف مشکلاتش حل است ! به امام حسن مجتبی ناسزا می گفتند نه به صدوده زنگ می زد و نیروی انتظامی را خبر می کرد و نه برای طرف اصول عقاید می گفت ! بلکه از او می پرسید : خسته ای ؟ مسافری؟ گرسنه ای ؟ می بردش یک دوش که می گرفت و غذا که می دادند می خورد و پولی که توی جیبش می گذاشتند و حالش جا می آمد مردم می دیدند همان یارو آمده دارد در مدح امام حسن حرف می زند ! حالا هم آخوند زرنگ کسی است که کلاه سرش نرود ، تا دید یک جوان دارد غر می زند و شاکی است و چیزی به انقلاب و نظام و روحانیت می گوید به جای بدو بیراه گفتن و برچسب زدن و پرونده سازی ، دست بر سرش بکشد و او را در آغوش خود پناه بدهد و احوالش را جستجو کند. اگر آن جوان در ساحل نگاه یک روحانی آرامش یافت ، اگر در آغوش مهر او امنیت و پناه گرفت ، اگر بار خستگی هایش را در آستانه بلند تحمل پدرانه یک آخوند بر زمین گذاشت، مطمئن باشید پای چنین دینی می ایستد و جانش را هم فدای چنین آیینی می کند. دیده ام که عرض می کنم ! مشکل ما این است که به هزار و یک دلیل روحانیت ما بیش از آن که آغوش باشد ، زبان است ! معمولا زبان ما کار می کند نه دستمان ! اگر روزی بیش از آن که حرف می زنیم و نصیحت می کنیم دستمان کار کند برای خدمت و یاری مردم و فریادرسی نیازمندان ، و پایمان کار کند برای همراهی بی کسان و محتاجان ، مطمئنا خدمتمان به دین هم بیشتر خواهد بود. اما افسوس که فقط تبلیغ زبانی را بلدیم و آنچه پیشوای مذهب امام صادق علیه السلام فرمود که : کونوا دعاة لنا صامتین/بی سخن و بی زبان مردم را دعوت کنید!بلد نیستیم
۱.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.