من کلبه ای از عشقم و ویران تو هستم
من کلبه ای از عشقم و ویران تو هستم
درماندهٔ گرمای دو دستان تو هستم
آغشته به تو می شود این جسم پر از عشق
چون شاعر دیوانهٔ چشمان تو هستم
لبهای تو مانند دوبیتی قشنگی ست
من عاشق آن خنده و دندان تو هستم
هر یک مژه ات مثل غزلهای قشنگی ست
چون شیفتهٔ هر خط دیوان تو هستم
از سلسلهٔ موی تو شب هم شده عاشق
بیمار شده این دل و حیران تو هستم
بی جان شده ام در پی وصل رخ ماهت
با خندهٔ خود جان بده ویران تو هستم
درماندهٔ گرمای دو دستان تو هستم
آغشته به تو می شود این جسم پر از عشق
چون شاعر دیوانهٔ چشمان تو هستم
لبهای تو مانند دوبیتی قشنگی ست
من عاشق آن خنده و دندان تو هستم
هر یک مژه ات مثل غزلهای قشنگی ست
چون شیفتهٔ هر خط دیوان تو هستم
از سلسلهٔ موی تو شب هم شده عاشق
بیمار شده این دل و حیران تو هستم
بی جان شده ام در پی وصل رخ ماهت
با خندهٔ خود جان بده ویران تو هستم
۱.۱k
۰۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.