باصدای باران که هیچ

باصدای باران که هیچ
با صدای چیک چیک قطره های آب در داخل سینک هم میتوان عاشقی کرد، اگر یار باشد.
با صدای موسیقی دلنواز فرانسوی که هیچ
با صدای دوره گردِ خیابان ارابه به دست هم میتوان آرامش را لمس کرد، اگر یار باشد.
بعد از دیدن خوابی ترسناک هم
میتوان لبخند زد، اگر که چهره ی معصوم یار در خوابی عمیق بدرخشد.
میتوان زندگی را هنگام مرگ هم در آغوش کشید، زمانی که یار باشد.
"دوست داشتن "قشنگ ترین حس دنیا میشود
اگر که
یار
"باشد"
و
باشد.
دیدگاه ها (۴)

کاش آدمیزاد دکمه "برگشت" داشتیا حتی"بازگشت به تنظیماتِ کارخا...

مثل "مرهم" اثربخشی! انگار "دمنوش"ی که اینطور زود عمل می کنی!...

گاهی وقتها دست دلتان را بگیرید به پَستویی ببرید وخیلی از چیز...

اندوه به گلو که میرسد، بغض میشود.به سر که میرسد، از چشم‌ها س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط