خیمه ها سوخت دویدم و حرم سوخت عمو
خیمه ها سوخت دویدم و حرم سوخت عمو
ماجرم سوخت.همه دور و ورم سوخت عمو
روی این خار بیابان نفسم بند امد
ناگهان سیلی,چشمان ترم سوخت عمو
بعد تو دست یتیمان حرم را بستند
لا به لای قل و زنجیر پرم سوخت عمو
تا که بر نیزه سر قافله سالار گذشت
عمه با خاطره های پدرم سوخت عمو
آه از کوفه و ان هلهله و بزم یزید...
ز غم غربت عمه جگرم سوخت عمو
وقتی امد سر بابای غریبم دیدم
اسمان تیره شد و در نظرم سوخت. عمو...
#میثم_مطیعی
#مداحی
ماجرم سوخت.همه دور و ورم سوخت عمو
روی این خار بیابان نفسم بند امد
ناگهان سیلی,چشمان ترم سوخت عمو
بعد تو دست یتیمان حرم را بستند
لا به لای قل و زنجیر پرم سوخت عمو
تا که بر نیزه سر قافله سالار گذشت
عمه با خاطره های پدرم سوخت عمو
آه از کوفه و ان هلهله و بزم یزید...
ز غم غربت عمه جگرم سوخت عمو
وقتی امد سر بابای غریبم دیدم
اسمان تیره شد و در نظرم سوخت. عمو...
#میثم_مطیعی
#مداحی
- ۹۲۱
- ۲۶ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط