برف می بارید و جایت خالی
برف می بارید و جایت خالی
شب بغض کرده بود
و ستاره ها خوابیده بودند.
همان نیمکت و همان قرار همیشگی
ولی این بــار
رد پای یکی روی برفـ ها خالی بود...
شب بغض کرده بود
و ستاره ها خوابیده بودند.
همان نیمکت و همان قرار همیشگی
ولی این بــار
رد پای یکی روی برفـ ها خالی بود...
۵۳۱
۲۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.