دیشب نفسم بوی تو بود و تو نبودی

دیشب نفسم بوی تو بود و تو نبودی
دل مست سر کوی تو بود و تو نبودی

از حنجرهٔ عشق صدای تو شنیدم
گوشم به هیاهوی تو بود و تو نبودی

بر شاخهٔ گل بوتهٔ تن تا نفسی داشت
دل قمری یاهوی تو بود و تو نبودی

بر گونهٔ من گرد غریبانه مهتاب
آمیخته با بوی تو بود و تو نبودی

وقتی غزل چشم سیاه تو سرودم
شب مطلع گیسوی تو بود و تو نبودی

بی می سر من مست چنان بود که هر سنگ
ناز سر زانوی تو بود و تو نبودی

رفتم ز خود آن گونه که اندیشه بودن
باریک تر از موی تو بود و تو نبودی

آخر سر خود بر سر دیوار شکستم
مه آینه روی تو بود و تو نبودی

دستی به دعا، دل ز خدا وصل تو می خواست
پیر تو دعاگوی تو بود و تو نبودی

#کوچه_یکم #عشق
#koche_yekom #eshgh
دیدگاه ها (۰)

یادت نرود کمی زندگی کنیمیان این همه هیاهو...#کوچه_یکم #شهر #...

ﻫﻮﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﯿﺞ ﺷﻮﻡ ﺍﺯ ﺗــﻮ …ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺴﺖ ﺷﻮﯼ ﺍﺯ ﻣـﻦﺯﻣﯿﻦ ﺳﺮﮔﯿﺠ...

فقط میخواهم معجزه‌ام شادی چشم‌هات باشدمن پیامبر لبخندمخدا کن...

همه ی سهم من از عشق تو غم بود ....ولی دوست دارم که تو را شاد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط