داستان

داستان

روزی گروهی از غاری تاریک عبور می کردند.
هیچ چیز معلوم نبود کمی جلوتر زیر پاهایشان سنگهای مختلفی احساس می کردند. در این لحظه بزرگشان گفت:
اینها سنگ حسرت هستند. هر که بر دارد حسرت می خورد و هر کس برندارد باز حسرت خواهد خورد.

برخی با خود گفتند: چه کاری است؟ برداریم و بر نداریم هر دو یک نتیجه می دهد پس چرا بار خود را سنگین کنیم؟
برخی هم گفتند: ضرر که ندارد مقداری برای سوغات بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگ های قیمتی...

آنها که برنداشته بودند سراسر حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا بیشتر برنداشته اند.

زندگی، مثل راه رفتن در چنین غاری است؛ اگر بهره نگیریم حسرت می خوریم و اگر برداریم باز هم حسرت میخوریم چرا کم برداشتیم؛ پس کوشش کنیم هر چه بیشتر از آن بهره بگیریم

وبرای آخرت خودبکوشیم
دیدگاه ها (۱)

تلنگر✅ نه سفیدی بیانگر زیبایی است...نه سیاهی نشانه زشتی...✅...

چه متن قشنگیه !😍 قوی کسی است که,نه منتظر میماند کسی خوشبختش ...

همه چیز پر از خداست؛درخواست کن؛باور کن؛دریافت کن …

تصمیم بگیرید که چه می خواهید بعد روی آن تمرکز کنید. این فرآی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط