روایت حسین زبرجد از حادثه ایذه از قول یکی از شاهدین در صح
روایت حسین زبرجد از حادثه #ایذه از قول یکی از شاهدین در صحنه:
🔸ماشینه میاد پیش مامورا بهش میگن نرو اون سمت شلوغیه.
میگه خونهام اونجاست و میره.
اینها که دیده بودن ماشینه با مامورها صحبت کرده میگن حتما از اونها است.
رگبار رو می بندن به ماشین.
🔹بیمارستان ایذه هم قرق مردم وآشوبگرا بوده. پلیس رو چاقو زدن توی اورژانس و بردنش.
هیچکس جرات نداشت چیزی بگه.
سرباز رو لخت کردن زدنش که توهین به رهبر کنه.
دکتر میگف با کلت وتفنگ و.. وایسادن دراتاق عمل که بزننمون.
میگن شماها دست تون با رژیم تو یه کاسه اس.
🔸ماشینه میاد پیش مامورا بهش میگن نرو اون سمت شلوغیه.
میگه خونهام اونجاست و میره.
اینها که دیده بودن ماشینه با مامورها صحبت کرده میگن حتما از اونها است.
رگبار رو می بندن به ماشین.
🔹بیمارستان ایذه هم قرق مردم وآشوبگرا بوده. پلیس رو چاقو زدن توی اورژانس و بردنش.
هیچکس جرات نداشت چیزی بگه.
سرباز رو لخت کردن زدنش که توهین به رهبر کنه.
دکتر میگف با کلت وتفنگ و.. وایسادن دراتاق عمل که بزننمون.
میگن شماها دست تون با رژیم تو یه کاسه اس.
۳.۵k
۲۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.