از من پرسیده بودی

از من پرسیده بودی
که چه سان تو را دوست دارم؟

عزیزکم، همچون بهار
که آسمان کبود را دوست دارد.

همچون پروانه ای در دل کویر
یا زنبوری کوچک در عمق جنگل
که به گل سرخی دل داده است
و به آن شهد شیرین اش.

آری، من اینگونه تو را دوست دارم.

همچون برفی بر بلندای کوه
یا چشمه ای روان در دل جنگل
که تراوش ماهتاب را دوست دارد

عزیزکم
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم
دیدگاه ها (۴)

آرام و روان و نرم و سنجیده رَوَدما ناله کنان و یار ... نشنید...

هوای حال من غم داره سرده ولی از ابر و بارون خزون نیستزمستون ...

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میادانگار نه از یه شهر دور...

ﺳﺎﺭﮐﻮ ﭘﻨﯿﺎ ﭼﯿﺴﺖ!؟زنان ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺳﻦ ۴۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ و مردان با شروع ۵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط