به من م گفت

‌به من مى گفت:
"چشم هاى تو مرا به اين روز انداخت.
اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاه هاى تـو را نداشتم.
نمى ديدى كه چشم بر زمين مى دوختم؟"

به او گفتم:
"در چشم هاى من دقيق تر نگاه كن!
جز تـو هيچ چيزى در آن نيست ..."


‌👤#بزرگ_علوى
📚#چشمهایش

#سایه#ویسگون#برش_کتاب#تکه_کتاب
دیدگاه ها (۰)

خنده شاید واکنشی به ناکامی ها باشد، درست مثل گریهخنده مشکلی ...

با افرادی معاشرت کنید که عادت هایی دارند که دوست دارید خودتا...

به این باور رسیده ام که چیزی را نمیتوانی جبران کنی و دوباره ...

از خواب خسته‌امبه چیزی بیشتر از خواب نیاز دارمچیزی شبیه بیهو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط