شیرازیو دشت از جلو باغوی قصردشت رد میشد دید نفر دارن ج

شیرازیو دُشت از جلو باغوی قصردشت رد میشد دید ۳ نفر دارن جَـــــر میکنن ..
پرسید چطُو شده کاکو؟
گفتن والو ما ۷ تُ گردو داریم میخویم بین هم تقسیم کنیم.ولی نَمیدونیم چطوری 🙄

تو میتونی کمکمون کنی؟

شیرازیو گفت ها! چِر نتونم؟! 😊
فقط بگین بیبینم خدایی تقسیم کنم یا انسانی؟🤔
گفتن خب معلومه خدایی تقسیم کن.


او هم به اولیو ۵ تُ گردو داد،
به دومیو ۲ تُ !
یِی پسگردنی هم زد به سومیو!🤗

گفتن ای وُی !
عام چه وضه تقسیــم کردنی بود؟!
مثلا خدایی تقسیــــم کِردی؟!!😟

شیرازیو گفت اَی دقت کنین ،
خدا هم نعمتاشه همیجــوری بین بنده هاش تقسیم کِرده!🤓

مِی نه کاکو؟!😜
دیدگاه ها (۸)

بدون شرح 😐 😐 😐 😐

بوی ماه امتحان😹

از وقتی فهمیدم تو شیراز به سیب زمینی میگن آلو ..دیگه کاری ند...

‏وقتی بهت میگن با همین امکانات موجود باید پیشرفت کنی😞

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط