عنه علیه السلام :
عنه علیه السلام :
إنَّ الجاهِلَ مَن عَدّ نَفسَهُ ـ بما جَهِلَ مِن مَعرفَةِ العِلمِ ـ عالِما ، وبِرَأیهِ مُکْتَفیا ، فمَا یَزالُ للعُلماءِ مُباعِدا وعَلَیهِم زارِیا ، ولِمَن خَالفَهُ مُخَطِّئا ، ولِمَا لَم یَعْرِفْ مِن الاُمورِ مُضَلِّلاً ، فإذا وَردَ علَیهِ مِن الاُمورِ ما لَم یَعْرِفْهُ أنْکَرَهُ وکَذّبَ بهِ وقالَ بجَهالَتِهِ : ما أعْرِفُ هذا ! وما أراهُ کانَ ! وما أظُنُّ أنْ یَکونَ ! وأنّی کانَ ؟! وذلکَ لِثِقَتِهِ بِرَأْیِه وقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِ بجَهالَتِهِ ! فمَا یَنْفَکُّ بما یَری مِمّا یَلْتَبِسُ علَیهِ رأیُهُ مِمّا لا یَعْرِفُ للجَهلِ مُسْتَفیدا ، وللحقِّ مُنکِرا ، وفی الجَهالَةِ مُتَحیِّرا ، وعن طَلَبِ العِلمِ مُسْتَکبِرا .
تحف العقول : 73 .
امام علی علیه السلام :
نادان کسی است که خود را ـ به آنچه نمی داند ـ دانا شمارد و به رأی و نظر خود بسنده کند و پیوسته از دانشمندان دوری کند و از آنان عیب و ایراد گیرد ومخالفان خود را بر خطا داند و آنچه را نفهمیده گمراه کننده شمارد. هرگاه به مطلبی برخورَد که آن را نمی داند منکرش شود و آن را دروغ شمارد و از روی نادانی خود گوید: من چنین چیزی را نمی شناسم و فکر نمی کنم که وجود داشته باشد و گمان نمی کنم وجود داشته باشد و کجا چنین چیزی هست؟! و این از آن روست که به نظر خود اعتماد دارد و از نادانی خویش بی خبر است! از این رو به سبب نادانی خویش پیوسته از جهل بهره مند شود و حقّ را انکار کند و در نادانی سرگشته ماند و از طلب دانش تکبر ورزد.
إنَّ الجاهِلَ مَن عَدّ نَفسَهُ ـ بما جَهِلَ مِن مَعرفَةِ العِلمِ ـ عالِما ، وبِرَأیهِ مُکْتَفیا ، فمَا یَزالُ للعُلماءِ مُباعِدا وعَلَیهِم زارِیا ، ولِمَن خَالفَهُ مُخَطِّئا ، ولِمَا لَم یَعْرِفْ مِن الاُمورِ مُضَلِّلاً ، فإذا وَردَ علَیهِ مِن الاُمورِ ما لَم یَعْرِفْهُ أنْکَرَهُ وکَذّبَ بهِ وقالَ بجَهالَتِهِ : ما أعْرِفُ هذا ! وما أراهُ کانَ ! وما أظُنُّ أنْ یَکونَ ! وأنّی کانَ ؟! وذلکَ لِثِقَتِهِ بِرَأْیِه وقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِ بجَهالَتِهِ ! فمَا یَنْفَکُّ بما یَری مِمّا یَلْتَبِسُ علَیهِ رأیُهُ مِمّا لا یَعْرِفُ للجَهلِ مُسْتَفیدا ، وللحقِّ مُنکِرا ، وفی الجَهالَةِ مُتَحیِّرا ، وعن طَلَبِ العِلمِ مُسْتَکبِرا .
تحف العقول : 73 .
امام علی علیه السلام :
نادان کسی است که خود را ـ به آنچه نمی داند ـ دانا شمارد و به رأی و نظر خود بسنده کند و پیوسته از دانشمندان دوری کند و از آنان عیب و ایراد گیرد ومخالفان خود را بر خطا داند و آنچه را نفهمیده گمراه کننده شمارد. هرگاه به مطلبی برخورَد که آن را نمی داند منکرش شود و آن را دروغ شمارد و از روی نادانی خود گوید: من چنین چیزی را نمی شناسم و فکر نمی کنم که وجود داشته باشد و گمان نمی کنم وجود داشته باشد و کجا چنین چیزی هست؟! و این از آن روست که به نظر خود اعتماد دارد و از نادانی خویش بی خبر است! از این رو به سبب نادانی خویش پیوسته از جهل بهره مند شود و حقّ را انکار کند و در نادانی سرگشته ماند و از طلب دانش تکبر ورزد.
۱۹۳
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.