درخیالم بوسه می گیرم ز لبهایی ک نیست

درخیالم بوسه می گیرم , ز لبهایی ک نیست
هی تجسم میکنم, ان نقش زیبایی ک نیست

تا فراسوی افق , تا ساحل عشق و امید
میدهم امشب دلم رادست رویایی ک نیست

دل ب امواج , خروشان نگاهت می زنم
با تو هرشب میروم همراه دریایی ک نیست

پا ب کویت می گذارم تا ب گیرم دل ز تو
پر ز عشقت میکنم دل را ز لیلایی ک نیست

همچو مجنون میشوم افسانه ی هر عاشقی
درپی عشقت گذارم پاب هرجایی ک نیست

منتظر تا لحظه ی دیدار رویت سر رسد
تا رسدان لحظه ی صبروشکیبایی ک نیست

مست و شیدا می شوم از یک نگاه عاشقت
غیر تو هرگز ندارم ,دل ب فردایی ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ
دیدگاه ها (۱)

@IRAN_Historyما کورش پرست نیستیمولی شما کورش ستیز و ایران ست...

تنهایی. این واژه را بلندترین شاخه ی درخت خوب می فهمد.

زیباست

ما خشکترین شاخه ی این جنگل خشکیم. تیغ و تبری نیست که ما را ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ عمر تو همین لحظه ای است که در ...

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط