درخیالم بوسه می گیرم , ز لبهایی ک نیست
درخیالم بوسه می گیرم , ز لبهایی ک نیست
هی تجسم میکنم, ان نقش زیبایی ک نیست
تا فراسوی افق , تا ساحل عشق و امید
میدهم امشب دلم رادست رویایی ک نیست
دل ب امواج , خروشان نگاهت می زنم
با تو هرشب میروم همراه دریایی ک نیست
پا ب کویت می گذارم تا ب گیرم دل ز تو
پر ز عشقت میکنم دل را ز لیلایی ک نیست
همچو مجنون میشوم افسانه ی هر عاشقی
درپی عشقت گذارم پاب هرجایی ک نیست
منتظر تا لحظه ی دیدار رویت سر رسد
تا رسدان لحظه ی صبروشکیبایی ک نیست
مست و شیدا می شوم از یک نگاه عاشقت
غیر تو هرگز ندارم ,دل ب فردایی ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ
هی تجسم میکنم, ان نقش زیبایی ک نیست
تا فراسوی افق , تا ساحل عشق و امید
میدهم امشب دلم رادست رویایی ک نیست
دل ب امواج , خروشان نگاهت می زنم
با تو هرشب میروم همراه دریایی ک نیست
پا ب کویت می گذارم تا ب گیرم دل ز تو
پر ز عشقت میکنم دل را ز لیلایی ک نیست
همچو مجنون میشوم افسانه ی هر عاشقی
درپی عشقت گذارم پاب هرجایی ک نیست
منتظر تا لحظه ی دیدار رویت سر رسد
تا رسدان لحظه ی صبروشکیبایی ک نیست
مست و شیدا می شوم از یک نگاه عاشقت
غیر تو هرگز ندارم ,دل ب فردایی ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ
۴.۳k
۱۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.