علي (ع) با چشماني گريان پيشاني زهرايش را بوسيد
💎رضایت
☘️چند بار از هوش رفته بود! ديگر رمقي در بدن بي جانش نبود.
رو كرد به سمت من و فرمود: اسماء! علي كجاست؟
گفتم از بچه ها نگهداري مي كند.
فرمود: بگو بيايد.
🌺صدايشان كردم.مولا سريع خود را بر بالين زهرايش رساند.
اشك بر چشمان خسته خانم حلقه زد و فرمود:
اي پسرعموي پيامبرخدا! من هرگز در زندگي مان دروغي نگفته ام، خيانت نكرده ام و به مخالفت با تو برنخاستم، از من راضي هستي؟
🌸علي (علیه السلام) با چشماني گريان پيشاني زهرايش را بوسيد و فرمود: «پناه بر خدا! قطعا تو نسبت به اموراتت آگاه بودي.»
آنگاه بود كه آرامشي عجيب در چشمان زهرا(عليها السلام) مشاهده كردم.
📚جلاءالعيون شبر.ج1.ص217.
#سيره
#همسرداري
#رضایت
#محبت
#معصومین
#اهل_بیت علیهم السلام
🆔 @tanha_rahe_narafte
☘️چند بار از هوش رفته بود! ديگر رمقي در بدن بي جانش نبود.
رو كرد به سمت من و فرمود: اسماء! علي كجاست؟
گفتم از بچه ها نگهداري مي كند.
فرمود: بگو بيايد.
🌺صدايشان كردم.مولا سريع خود را بر بالين زهرايش رساند.
اشك بر چشمان خسته خانم حلقه زد و فرمود:
اي پسرعموي پيامبرخدا! من هرگز در زندگي مان دروغي نگفته ام، خيانت نكرده ام و به مخالفت با تو برنخاستم، از من راضي هستي؟
🌸علي (علیه السلام) با چشماني گريان پيشاني زهرايش را بوسيد و فرمود: «پناه بر خدا! قطعا تو نسبت به اموراتت آگاه بودي.»
آنگاه بود كه آرامشي عجيب در چشمان زهرا(عليها السلام) مشاهده كردم.
📚جلاءالعيون شبر.ج1.ص217.
#سيره
#همسرداري
#رضایت
#محبت
#معصومین
#اهل_بیت علیهم السلام
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱.۷k
۰۷ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.