نام اواز قو همکاری
هردو_(یونا_ونوس)
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
[ورس یک – یونا]
یادت افتادم باز با یه بو
رفتی و من موندم و آواز قو
بهم گفتی که خدانگهدار
منم سراغت رو گرفتم دوباره هر بار
از بطرهای دم بار
از گل های هر باغ
کردم دنبالت پرواز
ولی غرق شدم هر دفعه مرداب هر آب
تا که بهم گفتش خدای ابرها
رسید دوران تنهات
یادته میخواستیم دریاچه دریا شه
میکردیم میشدی دست پاچه شب ها چت
نمیخواست بگیرن از پارچه رنگ ها شکل
تا که میرسیدش فصل کوچمون
میگفتی آدم نشو کله پوک بمون
برامم تا هفت صبح بخون
رفتی و موندن غازهای دور
توو این سینه قلبی نیست و آواز پر
[کورس – ونوس]
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
[ورس دو – یونا]
هنوز صبح ها آفتاب میکنه طلوع به یادت
خرد میشد پیشت حتی غروب کاذب
بعد رفتن تو خورد این غروب به نامت
من ترس رو دوست داشتم سقوط کنارت
روی ملودی باد توی ارتفاع رقص میکردیم
چند تا دیوونه مگه مثل ما هست
از اون بالا میکردیم با هم پایین رو نگاه
چون که هیچوقت نبوده توی این قصه ها ترس
بودم مست صدات و محو چهره زیبات
که یه روزی گفتی ته قصه رسید ها
الآن بغضم میشکنه وقتی اسمت که میاد
اشک چشمام خشک میشه و برکه سیاه
فقط قول دادی بهم هر وقت ابرها که بارید
مواظب خودت هستی بی من هر جای راهی
الآن آرزوم بود کنارت یه پرواز خالی
نیستی سر میدم آوازت رو تنهایی حسابی
[کورس – ونوس]
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
[ورس یک – یونا]
یادت افتادم باز با یه بو
رفتی و من موندم و آواز قو
بهم گفتی که خدانگهدار
منم سراغت رو گرفتم دوباره هر بار
از بطرهای دم بار
از گل های هر باغ
کردم دنبالت پرواز
ولی غرق شدم هر دفعه مرداب هر آب
تا که بهم گفتش خدای ابرها
رسید دوران تنهات
یادته میخواستیم دریاچه دریا شه
میکردیم میشدی دست پاچه شب ها چت
نمیخواست بگیرن از پارچه رنگ ها شکل
تا که میرسیدش فصل کوچمون
میگفتی آدم نشو کله پوک بمون
برامم تا هفت صبح بخون
رفتی و موندن غازهای دور
توو این سینه قلبی نیست و آواز پر
[کورس – ونوس]
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
[ورس دو – یونا]
هنوز صبح ها آفتاب میکنه طلوع به یادت
خرد میشد پیشت حتی غروب کاذب
بعد رفتن تو خورد این غروب به نامت
من ترس رو دوست داشتم سقوط کنارت
روی ملودی باد توی ارتفاع رقص میکردیم
چند تا دیوونه مگه مثل ما هست
از اون بالا میکردیم با هم پایین رو نگاه
چون که هیچوقت نبوده توی این قصه ها ترس
بودم مست صدات و محو چهره زیبات
که یه روزی گفتی ته قصه رسید ها
الآن بغضم میشکنه وقتی اسمت که میاد
اشک چشمام خشک میشه و برکه سیاه
فقط قول دادی بهم هر وقت ابرها که بارید
مواظب خودت هستی بی من هر جای راهی
الآن آرزوم بود کنارت یه پرواز خالی
نیستی سر میدم آوازت رو تنهایی حسابی
[کورس – ونوس]
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
سر میدم آواز قو
تموم شده داستانمون
رفت توو غصه ها جاودانه موند
دیدی زود دست سرنوشت
تو رو هم از دست من گرفت
رفت و پر کشید به سمت آسمون
۶.۶k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.