رمان
#رمان
پارت11
♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
که کوک اومد و مردرو تا جایی که میتونست زد
-خجالت نمیکشی میخای دست رو دختر بلند کنی
-رفتی باشکاه هیکل سا ختی واسه ضعیف تر از خودت
*کیگفته واسه ضعی تر از خودم رفتم
یه مشت خابوند تو دهن کوک
☆جیغ
-اوه پس زورت میرسه نه خوشم اومد. یه مشت زد تو دهن پسره
&اینجا چه خبره
☆بابا این یارو به من تیکه انداخت کوکم داره میزنتش
☆بابا تو رو خدا یه کاری بکن
ویو من
بابای ماریا یا آقای پارک یا صاحب کار کوک، کوک و اون آقا هیزه رو از هم جدا کرد وه به آقا هیزه گفت
&برو خداروشکر کن که مشتری دارم وگرنه جوری میزدمت که صدا خر بدی البته که الان داری میدی ولی من بهت رحم نمیکنم
پارت11
♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~
که کوک اومد و مردرو تا جایی که میتونست زد
-خجالت نمیکشی میخای دست رو دختر بلند کنی
-رفتی باشکاه هیکل سا ختی واسه ضعیف تر از خودت
*کیگفته واسه ضعی تر از خودم رفتم
یه مشت خابوند تو دهن کوک
☆جیغ
-اوه پس زورت میرسه نه خوشم اومد. یه مشت زد تو دهن پسره
&اینجا چه خبره
☆بابا این یارو به من تیکه انداخت کوکم داره میزنتش
☆بابا تو رو خدا یه کاری بکن
ویو من
بابای ماریا یا آقای پارک یا صاحب کار کوک، کوک و اون آقا هیزه رو از هم جدا کرد وه به آقا هیزه گفت
&برو خداروشکر کن که مشتری دارم وگرنه جوری میزدمت که صدا خر بدی البته که الان داری میدی ولی من بهت رحم نمیکنم
۴۵۹
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.