آنقدر تکه تکه شده بود پیکرت
آنقدر تکه تکه شده بود پیکرت
انگار که میان دست ها بود سرت
آنقدر به دست فقیر دادی تو گوشت
حالا میان دستهاس تکه های پیکرت
آنقدر فریاد زده روضه ی حسین
گشته سرش جدا به مانند آقای خود
آنقدر بخوانده از علی اکبر حسین
اربن اربا شده همچون علی اکبرت
من خود ز مادرت شنیدم که گفت
بالاتر از مادر وهب نیستم که من
دادم پسر که شود قربانی حسین
او رفت و شد سپر برای زینب ش
صد شکر گویم که پسر شیر داده ام
گشته به لطف خداوند شیر بیشه ها
او بی پدر بود و علی را پدر خوانده بود
باید که می رفت به دفاع از زینب حسین
یادم نمی رود آن نگاه نافذت
آن دستهای جدا مانده از پیکرت
یادم نمی رود آن لب تشنه ات
رنگ پریده ی قصر ماه صورتت
یادم نمی رود نماز شب و دعات
آن اشکها و زمزمه های شبت
من شاعر نیستم اما این چند چند بیت رو برای شهید مدافع حرم بی ادعا گفتم..
انگار که میان دست ها بود سرت
آنقدر به دست فقیر دادی تو گوشت
حالا میان دستهاس تکه های پیکرت
آنقدر فریاد زده روضه ی حسین
گشته سرش جدا به مانند آقای خود
آنقدر بخوانده از علی اکبر حسین
اربن اربا شده همچون علی اکبرت
من خود ز مادرت شنیدم که گفت
بالاتر از مادر وهب نیستم که من
دادم پسر که شود قربانی حسین
او رفت و شد سپر برای زینب ش
صد شکر گویم که پسر شیر داده ام
گشته به لطف خداوند شیر بیشه ها
او بی پدر بود و علی را پدر خوانده بود
باید که می رفت به دفاع از زینب حسین
یادم نمی رود آن نگاه نافذت
آن دستهای جدا مانده از پیکرت
یادم نمی رود آن لب تشنه ات
رنگ پریده ی قصر ماه صورتت
یادم نمی رود نماز شب و دعات
آن اشکها و زمزمه های شبت
من شاعر نیستم اما این چند چند بیت رو برای شهید مدافع حرم بی ادعا گفتم..
۲.۴k
۰۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.