اسیرمان کرده اند
اسیرمان کرده اند
در قفسی به وسعت یک سرزمین
آنگونه که سالهاست
گلهای آفتابگردان را
حتا به خواب ندیده ایم ...
تاریکیم ...
و نمی دانیم
خاطرۀ رهایی
کجای دفتر زندگی مان
مرگ را به بند کشید
ولی تن نداد
به آغوش سرد میله ها
اینک اما
کجاست آزادی ؟!
خسته ایم از یواشکی هایی که
گاهی هست و همیشه نیست
خسته ...
سیاوش خاکسار
اسیرمان کرده اند
در قفسی به وسعت یک سرزمین
آنگونه که سالهاست
گلهای آفتابگردان را
حتا به خواب ندیده ایم ...
تاریکیم ...
و نمی دانیم
خاطرۀ رهایی
کجای دفتر زندگی مان
مرگ را به بند کشید
ولی تن نداد
به آغوش سرد میله ها
اینک اما
کجاست آزادی ؟!
خسته ایم از یواشکی هایی که
گاهی هست و همیشه نیست
خسته ...
سیاوش خاکسار
- ۲۸۷
- ۱۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط