خلق فاجعه به دست نامرئی بازار واگذار میشود
خلق فاجعه به دست نامرئیِ بازار واگذار میشود
🔸دهها سال دیدگاه رایج این بود که جنگها و بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی بار سنگینی را بر اقتصاد جهانی تحمیل میکند. اما بعد از سال ۲۰۰۰ این رابطه کاملا برعکس شده است. وقتی کارشناسان روابط بینالملل پدیدهای (مانند جنگ) را ناخوشایند توصیف میکنند، سرمایهداران میگویند از این بهتر نمیشود؛ و این خروجی مکتب اقتصادی فریدمن است.
🔸امروزه بیثباتی جهانی صرفا به نفع گروه کوچکی از دلالان اسلحه نیست، بلکه برای صنایع امنیتی، صنایع ساختمانی، شرکتهای خصوصی درمانی، بخش نفت و گاز و البته پیمانکاران نظامی سودهای هنگفت به همراه دارد.
🔸میزان سرمایههای درگیر در سرمایهداریِ فاجعهمحور برای تغذیه و تحرک بخشیدن به رونق اقتصادی کافی است. برای مثال ارزش سهام شرکتهای فعال در حوزه ساخت و سازهای سنگین، از جمله موسسات بزرگ مهندسی که پیمانهای نان و آبدار را پس از جنگها و بلایای طبیعی بدون برگزاری مناقصه به چنگ میآورند، بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ دویست و پنجاه درصد افزایش یافت.
🔸اکنون «بازسازی» چنان کسب و کار بزرگی شده که از هر تخریب و بلای جدیدی، با عرضه داغ و پرهیجانِ سهام اولیه مرتبط با آن بلا، به گرمی استقبال میشود. حملات تروریستی و جنگ که معمولا باعث سقوط شدید بازار سهام میشد، اکنون به همان شکل، نوید صعود قیمتها را میدهد!
🔸حقیقت موضوع بیش از آنکه از پلیدی حکایت کند حاکی از خطر است. یک نظام اقتصادی که نیازمند رشد پایدار است با بکار بستن انواع ترفندها، زنجیرهای از بلایا را اعم از نظامی، محیطزیستی یا مالی را میآفریند.
🔸اشتها برای سودهای سهلالوصولِ کوتاه مدتِ منبعث از سرمایهگذاریهای سوداگرانه، عرصههایی چون بازارهای سهام، ارز و مستغلات را ماشینهایی بحرانزا کرده است. در واقع خلق فاجعه به دست نامرئیِ بازار واگذار میشود. این حوزهای است که بازار واقعا به وعده خود عمل میکند و فاجعه میآفریند.
#دکترین_شوک ۱۷۶
🔸دهها سال دیدگاه رایج این بود که جنگها و بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی بار سنگینی را بر اقتصاد جهانی تحمیل میکند. اما بعد از سال ۲۰۰۰ این رابطه کاملا برعکس شده است. وقتی کارشناسان روابط بینالملل پدیدهای (مانند جنگ) را ناخوشایند توصیف میکنند، سرمایهداران میگویند از این بهتر نمیشود؛ و این خروجی مکتب اقتصادی فریدمن است.
🔸امروزه بیثباتی جهانی صرفا به نفع گروه کوچکی از دلالان اسلحه نیست، بلکه برای صنایع امنیتی، صنایع ساختمانی، شرکتهای خصوصی درمانی، بخش نفت و گاز و البته پیمانکاران نظامی سودهای هنگفت به همراه دارد.
🔸میزان سرمایههای درگیر در سرمایهداریِ فاجعهمحور برای تغذیه و تحرک بخشیدن به رونق اقتصادی کافی است. برای مثال ارزش سهام شرکتهای فعال در حوزه ساخت و سازهای سنگین، از جمله موسسات بزرگ مهندسی که پیمانهای نان و آبدار را پس از جنگها و بلایای طبیعی بدون برگزاری مناقصه به چنگ میآورند، بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ دویست و پنجاه درصد افزایش یافت.
🔸اکنون «بازسازی» چنان کسب و کار بزرگی شده که از هر تخریب و بلای جدیدی، با عرضه داغ و پرهیجانِ سهام اولیه مرتبط با آن بلا، به گرمی استقبال میشود. حملات تروریستی و جنگ که معمولا باعث سقوط شدید بازار سهام میشد، اکنون به همان شکل، نوید صعود قیمتها را میدهد!
🔸حقیقت موضوع بیش از آنکه از پلیدی حکایت کند حاکی از خطر است. یک نظام اقتصادی که نیازمند رشد پایدار است با بکار بستن انواع ترفندها، زنجیرهای از بلایا را اعم از نظامی، محیطزیستی یا مالی را میآفریند.
🔸اشتها برای سودهای سهلالوصولِ کوتاه مدتِ منبعث از سرمایهگذاریهای سوداگرانه، عرصههایی چون بازارهای سهام، ارز و مستغلات را ماشینهایی بحرانزا کرده است. در واقع خلق فاجعه به دست نامرئیِ بازار واگذار میشود. این حوزهای است که بازار واقعا به وعده خود عمل میکند و فاجعه میآفریند.
#دکترین_شوک ۱۷۶
- ۴۶۱
- ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط