وای حاجی پارم خالم اومده خونمون
وای حاجی پارم خالم اومده خونمون
بعد اون خاله کونکشمه اومده سرش همش تو کون منه
رفتم پیش اوساکی بعد یادم رفته بود گوشیمو ببرم با خودم دوتایی اومدیم بالا
بعد اوساکیم که عین گاااووو میاد تو خالم یه نگاه چپ انداخت به اوساکی گفت تو اینجا زندگی میکنی
اوساکی برگشت گفت چطور
خالم گفت اخه خیلی راحت اومدی تو اوساکی داشت سعی میکرد پاره نشه بعد خالم گفت خجالتم خوب چیزیه مامانم گفت ولش کن من اونو مثل دختر خودم میبینم کاریش نداشته باش
اوساکی یه نگا به من انداخت با لبخند ملعونانه گفت خارمو گاییدم_
بعد اون خاله کونکشمه اومده سرش همش تو کون منه
رفتم پیش اوساکی بعد یادم رفته بود گوشیمو ببرم با خودم دوتایی اومدیم بالا
بعد اوساکیم که عین گاااووو میاد تو خالم یه نگاه چپ انداخت به اوساکی گفت تو اینجا زندگی میکنی
اوساکی برگشت گفت چطور
خالم گفت اخه خیلی راحت اومدی تو اوساکی داشت سعی میکرد پاره نشه بعد خالم گفت خجالتم خوب چیزیه مامانم گفت ولش کن من اونو مثل دختر خودم میبینم کاریش نداشته باش
اوساکی یه نگا به من انداخت با لبخند ملعونانه گفت خارمو گاییدم_
۷۵۹
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.