گزارش نکنید part:3

&گفتم بچه مال کیه
خواست بزن در گوشم که دستشو گرفتم
@تو حق نداری‌منو بزنی چون الان نه شوهر منی نه دوست پسرم
& یا مثل آدم میگی بچه مال کیه یا
@یا چی ها منو میکشی اره بیا بکش منتظر چی هستی من همین الانشم مردم چون میدونم باید یه عمر پسرم با خواهر ناتنیش بازی کنه و بدون پدر بزرگ بشه (با داد و بغض)
&چی اون بچه منه
@متاسفانه بچه تو عه اما کاش هیچوقت باهات ازدواج نمیکردم
&اما تو به من خیانت کردی
@ من نکردم چرا نمیفهمی ها
که یهو بغضم ترکید خواستم از ماشین پیاده شم
&بچه رو ازت میگیرم ببین کی گفتم اشک تمساح هم نریز‌واسه من
@لطفا لطفا همینجوری که این ۵ سال پی زندگی خودت بودی الانم همین کار رو کن من شده جونمم میدم برا پسرم
&میبینیم😏
از ماشین پیاده شدم فعلا ۴ ساعت بعد یونگ سو تموم می‌شد سوار ماشین شدم و با چشای اشکی رفتم به سمت ساحل جایی که یونگی ازم خاستگاری کرده
تا میتونستم گریه کردم و جیغ زدم
ویو شوگا
تعقیبش کردم کا دیدم رفت ساحل و کلی گریه کرد
دلم براش سوخت که دیدم تهیونگ زنگ زد
&بله
؟چطوری شوگا کیونگ سو داداش داره؟
@ نه چطور مگه
؟آخه الان تو بار با یه پسری نشسته
@چیی کدوم بار
؟....
رفتم سمت بار که دیدم کیونگ سو داره با یه پسر کیس میره زود چندتا عکس گرفتم ازشون
و رفتم خونه
ویو ا.ت
رفتم دنبال یونگ سو یکم دیر رسیدم که دیدم