مکالمات خیام با همسرش

مکالمات خیام با همسرش:

زن: کجایی عزیزم؟
خیام :
ماییم و می و مطرب و این کُنجِ خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب

زن: مشروب !؟ مگه تو نگفتی من نماز میخونم؟
خیام :
می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است

زن :
با کیا هستی حالا خبرِ مرگت؟
خیام :
فصل گل و طرف جویبار و لب کِشت
با یک دو سه یار و دلبر حور سرشت

زن :
آدرس بده بیام بزنم تو دهن این حوری ها!
خیام :
راه پنهانی میخانه نداند همه**
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رُسوای دگر

زن:
اونقدر مشروب بخور تا بترکی!
خیام :
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

زن: برووو بمیررررر!
خیام :
چون مُرده شوم خاکِ مرا گم سازید
احوال مرا عبرتِ مردم سازید...
دیدگاه ها (۲)

امروز اومدم یه کم خودمو لوس کنم تو جمع خانواده گفتم اگه من ب...

سلااااااام دوستان صبتون بخیر

عمه قربونش بره این فسقل چن تالایک داره

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط