ـKHORRAM ABADـ
ـKHORRAM ABADـ
هفتاد واژه خواندنی و ماندنی گویش لری منتهی به «سه» :
هَنجسه:ریز ریز شده
پَنمسه:ورم کرده
فُپسه:در دست گرفتن
پِل کسه:آلوده
مَرَسه:انگار کردن
چُکسه:ایستادن
لِرسه:چرخیدن به عقب
ژایسه:جویده شده
تُمسه:طرف قُر شده
دل شوِسه:حالت تهوع
تِلگسه:له شده
کِروژسه:جویدن
جیکسه:شکست خوردن شدید
پیترکسه:پوسیده شده
پِلقسه:پخش شده
دِرِسه:پاره شده
ژَلمسه:پژمرده
پِلسه:چرخ خوردن
کُمسه:مهلت دادن
رِمسه:خراب شدن
توزسه:مغلوب شدن
تِلیقسه:له شدن
ژولسه:آشفته و پریشان
پِلکسه:آغشته شدن
شریقسه:به صدا درآمدن
پوقسه:منفجر شدن
شُلگسه:وارفتن
دِرچوقسه:در هم ریخته، نوعی نفرین
تووسه:ذوب و لاغر شدن
واچوکسه:درد ناگهانی زخم
پورسه:تحت فشار قرار دادن
وروشسه:تاروپود شدن پارچه
واجرسه:شکستن تخم در شکم مرغ
کِپسه:خسته شدن و از نفس افتادن
دِرمسه:خراب شدن(در حد شدید)
پِلقسه:چشم ار از حدقه بیرون زده
وروالکسه:خود را باختن خبری
فیسسه:خیس شدن (آب کش)
قوپسه:دچار فرو رفتگی شدن
وروهوفسه:کف کردن زمین، تبخال
سُلقسه:لیز خوردن ماهی و صابون
تِلقسه:گندیده
غِزِسه:ترش شدن
شیقسه:پاره شدن
چَکسه:پاره شدن
تومسه:دچار له شدگی
تَکسه:لاغر شدن
ترُچسه:کبودی بدن
سِلپسه:ضرر کردن
ژیلسه:تکان خوردن
روقسه:داغون شدن
جُرسه:پافشاری کردن
نِمِسه:چیزی را برداشتن
تَلواسه:تلاش بیهوده
وارمسه:رمیده شده
تیچسه:تفرقه و پراکندگی
فیسسه:نم کشیدن
گِلسه:زمین خوردن
توپسه:سقط شدن حیوان
قُرتسه:زبان لای دندان
داسه:تیغ ریز سنبله گندم
نیسسه:نوشته شده
گُشسه:حمله بردن
شووسه:قاطی کرده، به هم خورده
تُرکسه:قدم اهسته برداشتن
شِلپسه:مندرس شدن
ورزلیکسه:نفرین مرگ ناگهانی
ورچچسه:ترسیدن ناگهانی
گومسه:مگسی چون زنبور عسل
تَپِسه:پر شده
هفتاد واژه خواندنی و ماندنی گویش لری منتهی به «سه» :
هَنجسه:ریز ریز شده
پَنمسه:ورم کرده
فُپسه:در دست گرفتن
پِل کسه:آلوده
مَرَسه:انگار کردن
چُکسه:ایستادن
لِرسه:چرخیدن به عقب
ژایسه:جویده شده
تُمسه:طرف قُر شده
دل شوِسه:حالت تهوع
تِلگسه:له شده
کِروژسه:جویدن
جیکسه:شکست خوردن شدید
پیترکسه:پوسیده شده
پِلقسه:پخش شده
دِرِسه:پاره شده
ژَلمسه:پژمرده
پِلسه:چرخ خوردن
کُمسه:مهلت دادن
رِمسه:خراب شدن
توزسه:مغلوب شدن
تِلیقسه:له شدن
ژولسه:آشفته و پریشان
پِلکسه:آغشته شدن
شریقسه:به صدا درآمدن
پوقسه:منفجر شدن
شُلگسه:وارفتن
دِرچوقسه:در هم ریخته، نوعی نفرین
تووسه:ذوب و لاغر شدن
واچوکسه:درد ناگهانی زخم
پورسه:تحت فشار قرار دادن
وروشسه:تاروپود شدن پارچه
واجرسه:شکستن تخم در شکم مرغ
کِپسه:خسته شدن و از نفس افتادن
دِرمسه:خراب شدن(در حد شدید)
پِلقسه:چشم ار از حدقه بیرون زده
وروالکسه:خود را باختن خبری
فیسسه:خیس شدن (آب کش)
قوپسه:دچار فرو رفتگی شدن
وروهوفسه:کف کردن زمین، تبخال
سُلقسه:لیز خوردن ماهی و صابون
تِلقسه:گندیده
غِزِسه:ترش شدن
شیقسه:پاره شدن
چَکسه:پاره شدن
تومسه:دچار له شدگی
تَکسه:لاغر شدن
ترُچسه:کبودی بدن
سِلپسه:ضرر کردن
ژیلسه:تکان خوردن
روقسه:داغون شدن
جُرسه:پافشاری کردن
نِمِسه:چیزی را برداشتن
تَلواسه:تلاش بیهوده
وارمسه:رمیده شده
تیچسه:تفرقه و پراکندگی
فیسسه:نم کشیدن
گِلسه:زمین خوردن
توپسه:سقط شدن حیوان
قُرتسه:زبان لای دندان
داسه:تیغ ریز سنبله گندم
نیسسه:نوشته شده
گُشسه:حمله بردن
شووسه:قاطی کرده، به هم خورده
تُرکسه:قدم اهسته برداشتن
شِلپسه:مندرس شدن
ورزلیکسه:نفرین مرگ ناگهانی
ورچچسه:ترسیدن ناگهانی
گومسه:مگسی چون زنبور عسل
تَپِسه:پر شده
۴۸۷
۱۲ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.